یافتن پست: #دکتر

امید
امید
بمان تا کاری کنی نه کاری کنیم تا بمانیم. دکتر شریعتی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 18:28
+2
mehdy
mehdy
نه...
من دیگر ناله نمی کنم ، قرنها نالیدن بس است
می خواهم فریاد بزنم!

اما اگر نتوانستم سکوت می کنم
خاموش بودن بهتر از نالیدن است ...

(دکتر شریعتی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/27 - 12:05
+4
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
نسل جمله های کوروش و دکتر ،
نسل فتوشاپ ،
نسل دفاع از فاحشه ها ،
نسل ترس از رقص نور ماشین پلیس ،
نسل سوخته ، نسل من ، نسل تو !
یادمان باشد ، هنگامی که دوباره به جهنم رفتیم ،
بین عذاب هایمان ، مدام بگوییم ، یادش بخیر ،
دنیای ما هم همین طوری بود !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/26 - 15:28
+1
sepideh
sepideh
غضنفر میره دکتر به دکتر میگه :

اقای دکتر از وقتی رفتم دستشوئی دیگه کمرم صاف نشد .

دکتر بهش میگه : عزیزم شما دکمه شلوارو به یقه بلوزت بستی ! =))
دیدگاه  •   •   •  1390/11/26 - 14:26
+4
mehdy
mehdy
معلم از بچه ها میپرسه:بچه ها در آینده میخواهید چه کاره شوید؟ محسن:من میخواهم ناخدا بشم. علی:من میخواهم دکتر بشم. سارا:من میخوام یه مادر خوب بشم. رضا:منم میخوام به سارا کمک کنم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/26 - 11:35
+4
sasan pool
sasan pool
بلاخره این دکتر می خواد من و عمل کنه هوررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...............{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 18:23
+3
mehdy
mehdy
از انسان ها غمی به دل نگیر: زیرا خود نیز غمگینند،
با آنکه تنهایند ولی از خود می گریزند،زیرابه
خود و به عشق خود وبه حقیقت خودنیز شک دارند،
پس دوستشان بدار اگر چه دوستت نداشته باشند..

(دکترشریعتی)
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 21:32
+4
مهسا
مهسا
من رقص دختران هندی را بیشتر از نماز پدر و مادرم دوست دارم. چون آنها از روی عشق و علاقه می رقصند ولی پدر و مادرم از روی عادت نماز می خوانند .(دکتر علی شریعتی){-2-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/23 - 14:42
+4
shahin ES
shahin ES
مادرم ميگفت عاشقي يك شب است و پشيماني اش هزار شب اما هزار شب است پشيمان هستم كه چرا يك شب عاشقي نكردم. دکتر شریعتی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/22 - 23:57
+5
poria
poria
زن به شوهر: میخوام یه حقیقتی رو بهت بگم ، من یه ماه که حاملم !
مرد: خودت از پنجره میپری بیرون یا من بندازمت؟
زن: چرا اونوقت؟
مرد: واسه اینکه منم میخوام یه حقیقتی رو بگم!
زن: چه حقیقتی؟
مرد: من ۴ سال پیش رفتم دکتر کلا سیستمم رو تعطیل کردم.
در اینجا زن میرود و خود را بسیار مسالمت آمیز از پنجربه بیرون پرت میکند !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/22 - 23:22
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ