یافتن پست: #دیگری

saman
saman
پاهایت را بگذار اینجا…
درست روی قلبم…
ببخش مرا …
چیز دیگری نداشتم که فرش قدومت کنم …
آهسته قدم بردار اینجا…
تارو پود این فرش قرمز پر از گل احساسم است…!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/27 - 09:43
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
درست زمانی که سرت جای دیگری گرم است ؛ دل من همینجا یخ میزند ! چه فاصله زیادی است از سر تو تا دل من . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 17:02
+3
korosh
korosh
تکمیلی / رویانیان:خلعتبری 70 درصد با ماست/از عملکرد بازیکنان راضی نیستم






پرسپولیس نیوز :  مدیرعامل باشگاه پرسپولیس می گوید خلعتبری به احتمال 70 درصد پرسپولیسی است.


محمد رویانیان در گفتگویی صحبت های جالبی را درباره مسائل مختلف مطرح کرد که گزیده ای از آن را می خوانید.

* این که چند روز پیش گفتم قبل از آمدن به فوتبال نمی دانستم توپ فوتبال گرد است به اصطلاح و نوعی مساله در محاورات ایرانی است. نوعی تواضع بود.

* مانوئل ژوزه واقعا نامدار بود. او در 12 سال 23 جام گرفته بود. یعنی در هر سال 3 جام. زمانی که به پرسپولیس آمد در رنکینگ بهترین مربیان جهان در رتبه 101 بود. من در آن فصل بهترین بازیکنان را برای پرسپولیس گرفتم. به نوعی مقابل سایر رقبا بهترین ها را درو کردیم. مردم خودشان این مسائل را می دانند. با این حال در آن فصل با مانوئل برخورد بدی شد. او را زدند و نگذاشتند کار کند. ما هم دیدیم وضعیت اینگونه است تصمیم دیگری برای تیم گرفتیم. البته او ما را اذیت کرد، ما هم اذیتش کردیم و بالاخره رفت!

* یحیی گل محمدی یک فرد متفکر، زحمت کش و بی ادعاست. نتیحه خوبی هم با تیم گرفت. اگر نیم فصل اول 6 امتیاز از دست نمی دادیم قطعا سهمیه آسیا را می گرفتیم. فصل قبل علی کریمی دو ماه اخراج شد. بالاخره او بازیکن بزرگی است. همین موضوع تیم را دچار چالش کرد. از هفته دوم ژوزه را کوبیدند و گفتند به درد پرسپولیس نمی خورد. به نوعی به او از بیرون تیم حمله گازانبری کردند.

* من کاری به سکوها ندارم. مردم صحبت های ما را زیاد شنیده اند و دیگر از صدای ما حالشان به هم میخورد! آوردن برخی افراد در سکوها برای اینکه اهداف ما را در ورزشگاه پیاده کنند، در شان ما نیست. شما اگر با هواداران عمومی حرف بزنید و به آنها یکسان نگاه کنید، آنها هم به شما اعتماد می کنند. خداوکیلی فصل گذشته حق ما قهرمانی در جام حذفی بود. اما همه دیدند آن همه تماشاگر پس از باخت، چیزی نگفتند. ما با آنها ایجاد رابطه کردیم. اعتماد سازی بزرگترین سرمایه یک مدیر باشگاه است.

* زمان دنیزلی و استیلی دوازدهم لیگ شدیم حمایت کردند. پارسال هفتم شدیم باز هم حمایت کردند. چه اتفاقی افتاده که هواداران نتیجه گرا به دنبال مسائلی غیر از نتیجه است؟ برایشان مهم است که باشگاهشان ساخته شود، علمی شود، به بحث پایه توجه کند، اقتصادی شود و به یک وضعیت ممتاز برسد تا حدی که دلهره سالانه و نتایج سینوسی از بین برود. البته ما سال قبل از جام ناامید نبودیم اما در لحظات آخر قهرمانی را از دست دادیم. امسال هم من دچار چالش شدم. خودم گفتم که باید بروم اما رفتن من خوب مدیریت نشد. من گفتم دیگر ماموریتی در دولت ندارم. یکی دیگر را بگذارند تا من بروم. شما تصور کنید پرسپولیسی که جام حذفی را از دست داده بود، سرمربی اش استعفا داده بود، مهدوی کیا و کریمی از فوتبال خداحافظی کرده بودند، چه شرایطی داشت؟ مگر من که هستم که بمانم؟ اما کار کردن در آن وضعیت مردانگی می خواست و من این کار را کردم و تیم را برای فصل بعد بستم.

* قبلا گفته بودم که فقط تعریف سلطانی فر را شنیده ام. ولی الان هم می گویم که تسلط ویژه ای روی ورزش به خصوص فوتبال داشت. شنیدم چند سال پیش زمانی که [!] طبا مسئولیت ورزش کشور را در دست داشت، به استان مرکزی رفته که استاندار وقتش سلطانی فر بوده است. [!] طبا در جلسه دیده که اطلاعات ورزشی سلطانی فر خیلی زیاد است. با هم کل انداختند و سلطانی فر برنده شد!

* به هر شکل عباسی خدمات متعدد مدیریتی فراوانی داشت و در ورزش موفق بود. به نظر من در دوران عباسی بزرگترین اتفاقات ورزش ما افتاد. موفقیت های کشتی، والیبال، بسکتبال و فوتبال. به عباسی گفتم کاری ندارم چقدر در این موفقیت ها موثر بودی اما بی شک در طول مدیریت هیچ کس دیگری این عنوان ها تکرار نمی شود. خدا عباسی را دوست داشت. وزیر جدید هم متاسفانه رای نیاورد.اما شما بگویید ورزش جه باید بکند؟ اینها به ورزش لطمه می زند. به سلطانی فر گفتم برای انتقال خلعتبری به ما کمک کنید و به اطلاع دکتر [!] برسانید. او به من گفت ما میخواهیم کمک کنیم اما الان که نمی توانیم، هنوز راهروهای وزارات خانه را بلد نیستیم. شما پولش را بپردازید وقتی به پرسپولیس آمد ما به شما کمک می کنیم. اما الان او رای اعتماد نگرفته و همه چیز از اول باید انجام شود. تیم ملی هم نیاز به اردوها و بازی های تدارکاتی دارد اما وضعیت مشخص نیست. اینها ضرر است.

*خلعتبری در حال حاضر در ایران است. او 48 ساعت گذشته به اردوی تیمش در ترکیه رفت. پایش پیچ خورده بود و پزشکان عجمان اجازه دادند که برگردد. عجمانی ها قرار بود شب گذشته با نماینده ما یک جلسه داشته باشند. نماینده ما در راه دوبی به عجمان به ترافیک سنگین خورد و به ما گفت که تا یک ساعت دیگر هم به نشست با عجمانی ها نمی رسد. به همین خاطر قرار شد جلسه شنبه برگزار شود. البته ویزای من هم صادر نشد. به نظرم دست های پشت پرده ویزای من را صادر نکردند.

* باید درباره جذب خلعتبری حرف هایی به مردم بزنم. اینکه چرا او قبل از نامگذاری مجعول لیگ امارات به عجمان رفت. یا چرا محبور شدیم این مبلغ را بپذیریم. البته تیم ما مشکلی ندارد و همه بازیکنان می توانند یک خلعتبری شوند. اما دوست داشتیم امسال او را در تیم مان داشته باشیم. اما یک کارشناس گفت خلعتبری باید به خاطر بستن قرارداد با تیمی اماراتی تنبیه شود یا یک کارشناس بزرگ می گوید خلعتبری میتواند بدون فسخ قرارداد برای پرسپولیس بازی کند، هیچ مشکلی هم پیش نمی آید. آخر مگر می شود؟ ما بررسی کارشناسی کردیم. از نبی، تاج و ... . از کفاشیان خواهش کردم که ببینند قرارداد خلعتبری با عجمان قبل از نامگذاری مجعول بوده یا بعد از آن که کاملا مشخص شد قبلش بوده است. تازه می گویند رویانیان می خواهد 5 میلیارد از جیب خودش بدهد. آخر شما از کجا میدانید؟ چرا قضاوت بیخود می کنید؟ یک فرد خیر پیدا شده که به ما کمک می کند. شما چه کار دارید این فرد کیست؟ بگذارید تمام شود بعد توضیح میدهم. مطمئن باشید قانع می شوید. من اگر 5 میلیارد داشتم در پرسپولیس چه کار می کردم؟! به خاطر همین قضیه شب و روز علیه ما حرف می زنند. رقبای ما مثل استقلال و سپاهان دوست ندارند این بازیکن را به خدمت بگیریم، حق هم دارند.

* موضوع رفتن نکونام به امارات اصلا نباید مطرح می شد. چرا که آن زمان نام لیگ امارات تغییر پیدا کرده بود. من نکونام را خیلی دوست دارم. خودش هم میداند. تیموریان هم که قطر بود. نتوانست آنجا بماند و می خواست به ایران بیاید. همه نکونام و تیموریان را می خواهند. تازه چه کسی گفته این دو بازیکن استقلالی هستند؟ جواد یک سال رفته چون خانواده اش استقلالی هستند و آندو هم یک لژیونر است.

*من از بازیکنان تیم در چهار هفته قبل رضایت ندارم. نمی خواهم در کار دایی دخالت کنم اما من یک هوادار پرسپولیس و برحسب اتفاق مدیرعامل این باشگاه هستم. به نظر من بعضی بازیکنان ما اصلا در حد پرسپولیس نبوده اند. ما که تعارف نداریم. اگر نتوانم احساس هواداران را حس کنم که به درد ماندن در باشگاه نمی خورم. ما بالاتر از مردم نداریم و هر کاری می کنیم برای آنهاست. کسی که در پرسپولیس هست باید بازی اش در شان هواداران باشد. اگر نمی تواند بگوید من نمی توانم. از بازیکنی که مثل پسر من است انتظار دارم همه وجودش را بگذارد. اما میدانم که یکی از بهترین تیم های ایران را در پرسپولیس داریم. خلتعبری هم بیاید مشکلی نداریم.

* به احتمال 70 درصد خلعتبری می آید. تیم ما کامل است و دایی هم فردی است که خودش یک قهرمان بوده و یک تنه می تواند تیم را قهرمان کند. من امسال از او قهرمانی نخواسته ام. سه ساله با او قرارداد بسته ایم. به او گفتم سه سال دیگر در آسیا ما را قهرمان کن. باید سه سال تحمل کنیم دایی مربی باشد. چرا نباید به یک مربی ایرانی اعتماد کنیم؟

* علی کریمی را خیلی دوست دارم. او شاید یکی از بازیکنانی است که قبل از حضورم در فوتبال، خیلی دوستش داشتم اما او را برای تیم مفید نمی دانم. او هم باید پرسپولیس را دوست داشته باشد. کسی که تیم را دوست دارد سختی ها را تحمل می کند.

* یک جا به شوخی گفتم یک بازی 6 امتیاز دارد. بعد فردوسی پور در 90 گفت و ما را دست انداخت. این هم یکی از گله های من از فردوسی پور بود که برایش اس ام اس کردم و گفتم آخر مومن! من نمی فهمم که هر بازی 3 امتیاز دارد؟!

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 12:39
+5
-1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

حواسم هست که دلتنگی را گاهی نباید گفت
ببخش …
برای “دوستت دارم” راه دیگری بلد نیستم


دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 11:58
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

مجیدی: قهرمانی‌ با استقلال در آسیا از رویاهای کودکی‌ام است



ادامه در دیدگاه




1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 11:31
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

سوکای به اصفهان بازگشت




ادامه در دیدگاه




1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 11:28
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

اسکوکیچ: من و دایی یک مربی مشترک داشتیم/ بعد از استقلال می‌خواهم پرسپولیس را هم ببرم




ادامه در دیدگاه

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 11:10
+1
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

امشب بر آستان تو سائیده ام سری وا کرده ام به سمت تو
درهای دیگری
درهای دیگری
همه از جنس آسمان
شاید شبیه ماه از این کوچه بگذری

دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 21:58
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد

در این بازار عطاران مرو هرسو چو بیکاران

به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد

ازو گر نداری پس تو را زو ره زند هر کس

یکی قلبی بیارایدتو پنداری که زر دارد

تو را بر در نشاند او به طراری که می آید

تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد

به هر دیگی که میجوشد میاور کاسه و منشین

که هر دیگی که میجوشد درون چیز دیگری دارد

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد

نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

بنال ای بلبل مستان ازیرا ناله مستان

میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد

اگر رشته نمیگنجد از آن باشد که سر دارد

چراغ است این دل بیدار به زیر دامنش می دار

از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد

چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه ای گشتی

حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد

چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی

که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/24 - 20:19
+3
saman
saman

قدرت کردگار می بینم



حالت روزگار می بینم





حکم امسال صورت دگر است




نه چو پیرار و پار می بینم







از نجوم این سخن نمی گویم




بلکه از کردگار می بینم







غین در دال چون گذشت از سال




بوالعجب کار و بار می بینم







در خراسان و مصر و شام و عراق




فتنه و کارزار می بینم







گرد آئینه ضمیر جهان




گرد و زنگ و غبار می بینم







همه را حال می شود دیگر




گر یکی در هزار می بینم







ظلمت ظلم ظالمان دیار




غصهٔ درد یار می بینم







قصهٔ بس غریب می شنوم




بی حد و بی شمار می بینم







جنگ و آشوب و فتنه و بیداد




از یمین و یسار می بینم







غارت و قتل و لشکر بسیار




در میان و کنار می بینم







بنده را خواجه وش همی یابم




خواجه را بنده وار می بینم







بس فرومایگان بی حاصل




عامل و خواندگار می بینم







هرکه او پار یار بود امسال




خاطرش زیر بار می بینم







مذهب ودین ضعیف می یابم




مبتدع افتخار می بینم







سکهٔ نو زنند بر رخ زر




در همش کم عیار می بینم







دوستان عزیز هر قومی




گشته غمخوار و خوار می بینم







هر یک از حاکمان هفت اقلیم




دیگری را دچار می بینم







نصب و عزل تبکچی و عمال




هر یکی را دوبار می بینم







ماه را رو سیاه می یابم




مهر را دل فَگار می بینم







ترک و تاجیک را به همدیگر




خصمی و گیر و دار می بینم







تاجر از دست دزد بی همراه




مانده در رهگذار می بینم







مکر و تزویر و حیله در هر جا




از صغار و کبار می بینم







حال هندو خراب می یابم




جور ترک و تتار می بینم







بقعه خیر سخت گشته خراب




جای جمع شرار می بینم







بعض اشجار بوستان جهان




بی بهار و ثمار می بینم







اندکی امن اگر بود آن روز




در حد کوهسار می بینم







همدمی و قناعت و کُنجی




حالیا اختیار می بینم







گرچه می بینم این همه غمها




شادئی غمگسار می بینم







غم مخور زانکه من در این تشویش




خرمی وصل یار می بینم







بعد امسال و چند سال دگر




عالمی چون نگار می بینم







چون زمستان پنجمین بگذشت




ششمش خوش بهار می بینم







نایب مهدی آشکار شود




بلکه من آشکار می بینم







پادشاهی تمام دانائی




سروری با وقار می بینم







هر کجا رو نهد بفضل اله




دشمنش خاکسار می بینم







بندگان جناب حضرت او




سر به سر تاجدار می بینم







تا چهل سال ای برادر من




دور آن شهریار می بینم







دور او چون شود تمام به کار




پسرش یادگار می بینم







پادشاه و امام هفت اقلیم




شاه عالی تبار می بینم







بعد از او خود امام خواهد بود




که جهان را مدار می بینم







میم و حا ، میم و دال می خوانم




نام آن نامدار می بینم







صورت و سیرتش چو پیغمبر




علم و حلمش شعار می بینم







دین و دنیا از او شود معمور




خلق از او بختیار می بینم







ید و بیضا که باد پاینده




باز با ذوالفقار می بینم







مهدی وقت و عیسی دوران




هر دو را شهسوار می بینم







گلشن شرع را همی بویم




گل دین را به بار می بینم







این جهان را چو مصر مینگرم




عدل او را حصار می بینم







هفت باشد وزیر سلطانم




همه را کامکار می بینم







عاصیان از امام معصومم




خجل و شرمسار می بینم







بر کف دست ساقی وحدت




بادهٔ خوش گوار می بینم







غازی دوست دار دشمن کش




همدم و یار و غار می بینم







تیغ آهن دلان زنگ زده




کُند و بی اعتبار می بینم







زینت شرع و رونق اسلام




هر یکی را دو بار می بینم







گرک با میش شیر با آهو




در چرا برقرار می بینم







گنج کسری و نقد اسکندر




همه بر روی کار می بینم







ترک عیار مست می نگرم




خصم او در خمار می بینم







نعمت الله نشسته در کنجی




از همه بر کنار می بینم



دیدگاه  •   •   •  1392/05/23 - 18:09
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ