خواب "او" را می بینی؛
وقتی از خواب می پری
در آغوش دیگری هستی

عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

قلب مرا میان غمت جا گذاشتی

تا در حریم غربت من پا گذاشتی

رفتی و در سکوت تماشا نموده ام

تنهایی ‌‌ِ مرا تو چه تنها گذاشتی



رفتی و سهم عشق برای دل تو بود

سهمی برای این دلم آیا گذاشتی ؟



یک بغض کال، یک سبد از درد بی کسی

سهم من غریب که اینجا گذاشتی



گفتی بهار می رسد اما دروغ بود

در قلب من غمی چو اهورا گذاشتی



مجنون دیگری شدی و دشت پیش روت

من را میان غصه چو لیلا گذاشتی



گفتی که از بهشت نصیبی نبرده ای

آن را تمام گردن حوا گذاشتی

یک قطره اشک سهم من از روزگار شد

در لحظه ای که پای به دنیا گذاشتی

شهر من اینجا نیست ! اینجا... آدم که نه! آدمک هایش , همه ناجور ، رنگ بی رنگی اند! و جالب تر ! اینجا هر کسی هفتاد رنگ بازی میکن ، تا میزبان سیاهی دیگری باشد

همیشه با کسی درد دل کنید که دو چیز داشته باشد

یکی "درد"
دیگری "دل"
غیر از این باشد می خندد به تو

با دوست دخترتان ازدواج کنید وگرنه مجبور خواهید شد با دوست دختر دیگری ازدواج کنید
(دوست دختر دکتر شریعتی)

افسانه ها را رهاکن.

دوری و دوستی کدام است؟!

فاصله هایند که دوستی را می بلعند...

تواگرنباشی

دیگری جایت را پرمی کند

به همین سادگی

در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز می گفتند:بدون تو حتی نفس هم نمی توانم بکشم"و امروز در آغوش دیگری نفس نفس می زننن.

برتراند راسل:::>> انگیزه ی کتاب خواندن دو چیز است:یکی لذت بردن،دیگری فخر فروختن.

هیچ تنهایی

شبیه دیگری

نیست تنهایی ؛

بار تنهایی را

به دوش میکشم .