ronak
گیر کرده ام عجیب میان حقیقت و تو.....
تو در طالع من هستی" ولی...
در آغوش دیگری........!!
mah3a
از زرتشت پرسیدند زندگی خود را بر چه بنا كردی؟
گفت : چهار اصل
1- دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آرام شدم
2- دانستم كه خدا مرا میبیند پس حیا كردم
3- دانستم كه كار مرا دیگری انجام نمی دهد پس تلاش كردم
4- دانستم كه پایان كارم مرگ است پس مهیا شدم
♥ نگار ♥
تنها درد زندگی اینه که بفهمی
پناهت زندگیت پناه دیگری داره
آخرین ویرایش توسط
NEGAR1992 در [1391/01/2 - 16:48]
ronak
بدبختی بزرگی است که دیگری را
به رغم آنکه دیگر دوستمان نمی دارد،
همچنان دوست بداریم.
Mitra Mohebbi
هز زنی دو مرد را دوست دارد.
یکی ساخته تخیلات اوست، و دیگری هنوز به دنیا نیامده!
Mitra Mohebbi
وقتی که دیر رسیدم و با دیگری دیدمت فهمیدم که گاهی هرگز نرسیدن بهتر است از دیر رسیدنست
ronak
گذشت آن زمانی که فاصله معنی نداشت ،
آن زمانی که احساس اهمیت داشت ...
در این زمانه حتی یک قدم هم فاصله بگیری ...
جایت را با دیگری پُر میکنند، احساس ... سیری چند!؟؟