پاتوق دانشجویان ایران - جستجو در پست ها

♥ نگار ♥

دانشگاه صنعتی اصفهان

دانشجو سر کلاس خوابیده

استاد هم عاشق همچین سوژه هائیه

رفته باهاش عکس یادگاری انداخته

دیدگاه •

•

• 1392/09/17 - 19:33

+3

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

اصلا ما تا اینارو داریم غم نداریم که!!!

جنگ بشه همین اولی رو بفرسیم کله آمریکارو گرفته و اومده ها

)

)

قیافشو....

دیدگاه •

•

• 1392/09/17 - 15:56

+4

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

با دوستم رفته بودیم آبمیوه بخوریم

گفت : تو چی میخوری؟

گفتم : تخم شربتی!

برگشته به آبمیوه ایه میگه:

یه لیوان خاکشیر به من بده یه لیوان از این شربت تخمیا هم به رفیقم

)

دیدگاه •

•

• 1392/09/17 - 15:41

+5

mitra

غضنفر با دوست دخترش تو قبرستون راه میرفته یهو گشت ارشادو میبینه
میگه : بشینیم سر یه قبر
طرف میاد گیر میده میگه : آقا و خانوم اینجا چکار میکنید ؟
غضنفر میگه : مگه کورى ؟ سر قبر پدرم نشستم
طرف میگه : اینکه قبر بچه است
غضنفر میگه : از شما چه پنهون , پدرم تو بچگى مرد !

دیدگاه •

•

• 1392/09/17 - 03:43

+11

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

برایش نوشتم:

"به امید فردای بهتر"

دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرد!!!

بعدهــــــــــــــــا فهمیدم

آن روز "الف" فردا را

یادم رفته بـــــــــــــــــــود...

دیدگاه •

•

• 1392/09/16 - 22:15

+3

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

مورد داشتیم طرف رفته خواستگاری مادر عروس گفته: دخترم نمیدونی این جعبه دستمال کاغذی کجاست؟!!! پسره گفته: مادرجون زیر تخته!!!!

دیدگاه •

•

• 1392/09/16 - 21:55

+2

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

به همین برکت قسم....
بابام رفته بوده آرایشگاه ،بعدش میگفت ی پسره به آرایشگر گفته : ابرو هامو مُدل مردونه بردار
بابام

من

خدا بیامرز فردین

دیدگاه •

•

• 1392/09/16 - 21:48

+4

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

چند وقت پیش رفته بودیم امامزاده بعد تو مسیری ک باید پیاده میرفتیم، با یه آقای پیری داشتم تو مسیر حرف میزدم....
آقاهه :دخترم قبلاً این مسیرو با الاغ و قاطر میرفتیم، امروز داریم با شما میریم

دیدگاه •

•

• 1392/09/16 - 21:44

+4