یافتن پست: #رفته

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
گذشته هایی که حالمان را گرفته است …
آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم …
و حال هم حالمان را به هم میزند
چه زندگی شیرینی !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/20 - 11:12
+1
AmiR
AmiR
کسی نیست حوصلم سر رفته الو{-50-}
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 23:21
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سلامتی اونایی که دلشون مرداب خون شده و چشماشون بارونی
به سلامتی آرزوهای از دست رفته
به سلامتی اونایی که تو اوج جوونی پیر شدن
به سلامتی غرورهای شکسته
به سلامتی بغضهای دائمی
به سلامتی تنهایی و بی کسی
به سلامتی سکوت
به سلامتی تو
به سلامتی من
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 22:19
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سر زنگ هندسه میگم این درسا بسه..

('_')
_//
_\/

('_')
\\
\/

/('_')\
_||
_\/

هووووووووووو
بیا وسطططط
آهاااان
باز باز باز...
باز منو کاشتی رفتی تنها گداشتی رفتی
دروغ نگم ب جز من یکی دیگ داشتی رفتی...
دستااا شلهههههههههههههههههه..

('_')
_//
_\/

('_')
\\
\/

/('_')\
_||
_\/

جونی جونم یار جونم بیا دردت به جونم ، شب مهتاب لب دریا سی تو آواز می خونم ، جونی جونم یار جونم

_/\
_|
_/\
(.-.)
چیه خوو حوصلم سر رفته
(͡๏̯͡๏)
<;)(>
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 20:29
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
دل من گرفته زینجا، هوس سفر نداری؟ گون از نسیم پرسید... کوله ات را برداری، کفش های کتانی ات را به پا کنی، بروی بایستی سر جاده و یک چیپس مزمز دستت بگیری. شاهزاده که با مادیانش ترمز گرفت، تَرکش بنشینی و دل بسپاری به رفتن...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:25
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
دلم گرفته، دلم عجیب گرفته است و هیچ چیزنه این دقایق خوشبو که روی شاخه ی نارنج می شود نه این صداقت حرفی که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند و فکر می کنم که این ترنم موزون حزن تا به ابد شنیده می شود.................................
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:13
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

شراب خواستم…


گفت : ” ممنوع است ”


آغوش خواستم…


گفت : ” ممنوع است ”


بوسه خواستم…


گفت : ” ممنوع است ”


نگاه خواستم…


گفت: “ ممنوع است ”


نفس خواستم…


گفت : ” ممنوع است “


… حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،


با یک بطری پر از گلاب ،


آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد


با هر چه بوسه ،


سنگ سرد مزارم را


و …


چه ناسزاوار


عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،


نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،


به آرامی اشک می ریزد …


تمام تمنای من اما


سر برآوردن از این گور است


تا بگویم هنوز بیدارم…


سر از این عشق بر نمی دارم …

دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 14:25
+9
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و از او پرسید: «می گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟»خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.» اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.»خداوند لبخند زد «فرشته تو برایت آواز می خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.»کودک ادامه داد: «من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟»خداوند او را نوازش کرد و گفت: «فرشته تو، زیباترین و شیرین ‌ترین واژه‌هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.»کودک با ناراحتی گفت: «وقتی می خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم؟»اما خدا برای این سئوال هم پاسخی داشت: «فرشته‌ات، دستهایت را درکنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می‌دهد که چگونه دعاکنی.»کودک سرش رابرگرداند وپرسید: «شنیده‌ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می‌کنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟»- «فرشته‌ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.»کودک با نگرانی ادامه داد: «اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی‌توانم شما راببینم، ناراحت خواهم بود.»خدواند لبخند زد و گفت:‌ «فرشته‌ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من همیشه درکنار تو خواهم بود.»در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می‌شد. کودک می‌دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند.او به آرامی یک سئوال دیگر از خداوند پرسید: «خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشته‌ام را به من بگویید.»خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:«نام فرشته‌ات اهمیتی ندارد. به راحتی او را مادر صدا کن

دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 12:12
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی /
حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی /
من که از یاد تمام آشنایان رفته ام /
وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی

دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 01:09
+3
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
اگه عاشقی، سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته.

 اگه عاشق نیستی پس تلاش نکن که طعمش رو بچشی.


چون تلخترین شیرینی روزگاره...............{-6-}{-6-}

آخرین ویرایش توسط fingilii در [1392/06/19 - 00:54]
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 00:52
+9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ