♥ نگار ♥
ما ساده بودیم.......
هرچه در دل داشتیم رو کردیم.....
بی معرفت نبودیم....
ولی دوره عوض شده.....
قدیمها مردم همدیگر را دور میزدند......
این روزها از روی هم رد می شوند.......
انگار سادگــــی.....
این روزها مُدرن ترین نوع خودکشی ست ...!
"عباس معروفی"
♥ نگار ♥
این روزهای سخت از هر انگشتم
یک هنر می بارد !
شبها می بافم خیالت را
روزها می کشم دردهای نبودنت را
و غروب ها هم ...
وااااا ی غروب ها میرقصم
با ساز دلتنگی هایم…
♥ نگار ♥
مغرور نیستم ...
فقط نیازی به حرف زدن با هرکسی را نمی بینم...
از من نرنج !
من نه مغرورم و نه بی احساس...
فقط دل خسته ام از اعتمادی بی جا...
مرا که می شناسی؟
خشنم،بی رحم نیستم.
پرم،مغرور نیستم.
خود خواهم،پر توقع نیستم.
رکم،دروغگو نیستم.
ساکتم،لال نیستم.
اگر برایت سنگینم با یک خداحافظی خوشحالم کن!
این روزها شیشه شده ام،زود می شکنم!
اما ناجور میبرم!
من ادم سخت گیری نیستم،فقط ادم سخت گیر می اورم...! تلخ است باور نبودن ادم هایی که ادعای ماندن داشتند و سخت است امروز باور انهایی که ادعای ماندن دارند ...! شناخت من سخت نیست ..
♥ نگار ♥
این روزهای سخت از هر انگشتم...
یک هنر می بارد !!!
شبها می بافم خیالت را...
روزها می کشم دردهای نبودنت را! !!
و غروب ها هم ...
وااااا ی غروب ها میرقصم
با ساز دلتنگی هایم…!!!
♥ نگار ♥
کم طاقتی عادت آن روزهایت بود
این روزها برای گرفتن خبری از من
عجب صـــــــــــــــــــــبور شده ای ...!
♥ نگار ♥
آنشرلی هم نشدیم یکی بپرسه...
آنه... تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت!
♥ نگار ♥
دلتنگ میشم... نمیدانم شاید برای تو... شاید برای دیروزهایی که با تو گذشت.
♥ نگار ♥
شاید روزی آنقدر دلم برایت تنگ شود،
که چشم هایم را ببندم بر آنچه گذشت؛
بر آن همه روزهای خوش که روزی برایم حکم نفس داشت،
و بگذرم از آن همه خوبی...
آنقدر بد شوم که دیگر نگران روزگارت نباشم،
♥ نگار ♥
هرروز
عذاب میکشم...
نکند نفرینم کرده ای؟؟
اگر تلخی روزهایم
نفرین تو باشد
نوش جانم...
این تاوان شکستن قلب توست...
حاضرم تاوان دهم
هرروز...
♥ نگار ♥
داغ ترین آغوش ها را از تنت و شیرین ترین بوسه ها را از لبانت بیرون بکشم به تلافی تمام روزهایی که...
می خواهمت و نیستی