باران که می بارد تو می آیی باران گل، باران نیلوفر
باران مهر و ماه و آئینه باران شعر و شبنم و شبدر


باران که می بارد تو در راهی از دشت شب تا باغ بیداری
از عطر عشق و آشتی لبریز با ابر و آب و آسمان جاری


غم می گریزد، غصه می سوزد شب می گدازد، سایه می میرد
تا عطرِ آهنگ تو می رقصد تا شعر باران تو می گیرد


از لحظه های تشنه ی بیدار تا روزهای بی تو بارانی
غم می کشد ما را و می بینی دل می کشد ما را تو می

خدایا! گفتی: اگر کسی دو روزش مثل هم باشد، باخته است... "من،" خیلی وقت است که زندگی را باختم... حال، با این روزهای تکراری و پر از درد چه کنم...!

خدايا كسي را كه قسمت كس ديگريست، سر راهمان قرار نده تا شبهاي دلتنگيش براي ما باشد و روزهاي خوشش براي ديگري

به سلامتیه همه اونایی که این روزها درگیر خریدن کادو ولنتاین نیستن
به سلامتیه اونایی که مثل من عشقی ندارن که بهش کادو بدن
به سلامتیه اونایی که سالهای قبل به کسی کادو دادن که لیاقت نداشته
به سلامتیه تنهایی که اگه تنها باشی 1 درد داری اما با بی لیاقت باشی 1000 درد داری
به سلامتی اونایی که حاضرن ولنتاین رو تنها باشن اما به خاطر گرفتن کادو با کسی نباشن

چگونه پاک کنم
تصویرِ مهربانی هایــــــت را
و جای اش
تـــــوی سنگدل این روزها را بنشانم
چگونه...؟!

می رسد روزي كه بي من روزها را سر كني
مي رسد روزي كه مرگ را باور كني

مي رسد روزی كه تنها در كنار قبر من
شعر هاي كهنه ام رامو به مو از بر كني

تقصیر خدا نیست که باران نمی آید
این روزها تمام بارانهای دنیا
در دل ما آدمها می بارد

اين روزها …

يا به تو مي انديشم،

يا به اين مي انديشم، که چرا !؟

به تو مي انديشم ...!

دنبال که کنی

رد پــایـم را این روزها

جا پای افتاب گذاشته ام

فراری شده ام
از سایه ها

از سنگینــی ســایــه تــو بــر زنـدگــی ام...

این روزها زیادی ساکت شده ام ،

نمی دانم چرا حرفهایم، به جای گلو

از چشمهایم بیرون...........می آیند............!