یافتن پست: #رو

sonya
sonya


خدایا!

دستانی را در دستانم قرار بده

که پاهایش با دیگری پیش نرود...
دیدگاه  •   •   •  1393/07/6 - 21:07
+8
sonya
sonya
نميدانم چرا رفتی ...
نميدانم چرا !!! شايد خطا کردم

و تو ... بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی
نميدانم کجا؟! تا کی؟! برای چه؟!
ولی رفتی ...

و بعد از رفتنت باران چه معصومانه مي باريد
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت ،
تمام بالهايش غرق در اندوه غربت شد

و بعد از رفتن تو آسمان چشمهايم خيس باران بود
و بعد از رفتن تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
و من بی تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد

و بعد از رفتنت دريا چه بغضی کرد
ميدانم تو نام مرا از ياد خواهی برد

هنوز آشفته چشمان زيبای توام ... برگرد!
ببين که سرنوشت من چه خواهد شد
و بعد از اين همه طوفان و وهم و پرسش و ترديد
کسی از پشت قاب پنجره آرام و زيبا گفت:
تو هم در پاسخ اين بی وفاييها بگو در راه عشق و انتخاب آن خطا کردم
...
و من در حالتی ما بين اشک و حسرت و ترديد
کنار انتظاری که بدون پاسخ و سردست
و من در اوج پاييزی ترين ويرانی يک دل
ميان غصه ای از جنس بغض کوچک يک ابر

نميدانم چرا !!!
شايد به رسم عادت" پروانگی مان "
برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهايت دعا کردم



X
دیدگاه  •   •   •  1393/07/6 - 21:03
+6
sonya
sonya


❤ عـطــر تـنـتـ چـه خـآصـیتـی دارد
حتـی حـمـآم هـم
بـوے دلـپذیـرش رآ
نمـیبـرد!
وقـتـی نـیسـتی
بـآ ایـن رآیـحه
بـه اوج رویـآهآیـمآن مـی روم!
می دانـی؟!
عطر تـنـتـ رآ با بهتـریـن عـطرهآی دنیـآ
عوض نمی کنم... ❤
دیدگاه  •   •   •  1393/07/6 - 21:01
+6
فریــآכ بــــی صــכآ
فریــآכ بــــی صــכآ
آخرین ویرایش توسط faryad در [1393/07/5 - 12:03]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/07/5 - 11:55
+10
بابك
بابك
خانم معلم:سه تا پرنده هست يکي رو با تير بزنيم چند تا داريم؟
شاگرد:هيچ?!
معلم:چرا؟
شاگرد:بقيه ميپرن ديگه!
معلم:دو تا داريم اما از طرز فکرت خوشم اومد حالا شما يه مسئاله بسازيد!
شاگرد:سه تا خانم بستني ميخورن يکي ليس ميزنه يکي گاز ميزنه يکي ميکنه دهنش درمياره کدوم شوهر داره؟
معلم سرخ ميشه ميگه اونيکه مي کنه دهنش!
شاگرد:نه اونيکه حلقه دستشه ولي از طرز فکرت خوشم اومد ...
دیدگاه  •   •   •  1393/07/5 - 11:22
+9
sonya
sonya
عاشــــق شدن چیز ساده ایست ….

آنقدر که همه ی انسانها

توان تجربه کردن اون رو دارند !

مهم عاشــــــــق ماندن است ؛
بی انتــــــــــها

بی زوال

تا ابــــــد ؛

بی منـــــت …
دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 14:27
+6
sonya
sonya
http://shabhayetanhayi.ir/wp-content/uploads/%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DA%A9_www.shabhayetanhayi.ir-28.gif

..ازمن یه نصیحت..... ...اونی كه یكبار تـــنهـــات گذاشت بازم تنهات میذاره... ...اونی كه یه باربهت خـــیـــــانــــت كردبازم خیانت میكنه... ...اونی كه یك باررفــــیـــق نـــیـــمــــه راه شده بازم وسط راه رهات میكنه... ...اونی كه رفـــتــــه دیگه رفـــتـــه...درروبه روش بـــبنـــد و نذار با زندگیــــت بازی كنه... دیگه هیچوقت بهش اعتمادنكن....هیچوقت... خاكستر سيگارم را از پنجره... به بيرون مي ريزم... آي آدم ها... دنياي شما زير سيگاري من است!!!

http://8pic.ir/images/mscey1nq96da5sc82l96.gif

خاكستر سيگارم را از پنجره... به بيرون مي ريزم...
آي آدم ها... دنياي شما زير سيگاري من است!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 13:57
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر
لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب
بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت
توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت
.
.
.
یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !
.
.
.
.
.
.
همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم
تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می فته
.
.
.
.
.
یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که
زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!
افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه
از انتصاب به عنوان مدیر کل شرکت مایکروسافت هم بالاتر بود
.
.
.
من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که
اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !
.
.
.
.
وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم
الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم
گوشه کلاس دم سطل آشغال بتراشیم
.
.
.
.
تو مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم
درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن
.
.
.
.
.
..
یادتون میاد
اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !!!!!!!!!!
یادش به خیر.........
1 دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 11:05
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بعضیا رو پله برقی یجوری ژست میگیرن میان پایین که انگار همین الان پروازشون مستقیم از نیویورک نشسته
والاااا
دیدگاه  •   •   •  1393/07/4 - 10:40
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻋﮑﺲ ﺑﭽﻪ ﮔﯿﺎﻣﻮﻧﻪ ﻫﺎﺍﺍ ... زمانی که کروموزوم بودیم

•~       •~    

   •~   

•~
 •~    •~ 

   •~   

   
•~      ⊙_⊙~~

•~   •~      •~  

•~      •~  •~ 
همه یه شکل بودیم..
اما من با همه فرق داشتم نگا نگا اون وسطم چه جذابم
از اولم چشام سگ داشت...!
دیدگاه  •   •   •  1393/07/3 - 21:24
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ