مهراوه
میگن هیچ عشقی تو دنیا ، مثله عشقه اولین نیست
میگذره یه عمری اما ، از خیالت رفتنی نیست
داغه عشقه هیچکی مثله ، اونکه پس میزنتت نیست
چقده تنهاشی وقتی ، هیچکسی هم قدمت نیست
داغه عشقه هیچکی مثله ، اونکه پس میزنتت نیست
چقده تنهاشی وقتی ، هیچکسی هم قدمت نیست
چقده سخته بدونی ،اونکه میخوایش نمیمونه
که دلش یه جایه دیگست و همه وجودش ماله اونه
چقده برای اونکه ، جون میدی غریبه باشی
بگی میخوام با تو باشم ، بگه میخوام که نباشی
چقده سخته بدونی ،اونکه میخوایش نمیمونه
که دلش یه جایه دیگست و همه وجودش ماله اونه
چقده برای اونکه ، جون میدی غریبه باشی
بگی میخوام با تو باشم ، بگه میخوام که نباشی
poria
ر.ش.ت.ی.ه میره سربازی ، برادرش بهش نامه میده
سلام، ما برای تو خواستگاری رفتیم، زن گرفتیم ، خدا یک پسر بهت داده، اسمش کامبیزه
زنت خراب بود ، طلاقش دادیم ، مهرشو گذاشت اجرا، پلیسا دنبالتن، مواظبخودت باش .
♥ نگار ♥
وقتی فهمیدی قرار نیست با هر زن یا دختری که دوست شدی، به رختخواب بری؛هر وقت یاد گرفتی بدون توقع دوستی کنی .هر وقت فهمیدی هر کسی که دوستت شد،دوست دخترت نیست و برای جواب سلامش باید به یک علیک محترمانه فکر کنی نه به پیدا کردن یک مكان خالی،اونوقت میتونی روی همراهی و همدلیِ دختر به عنوان جنس مخالفت حساب کنی.
Mitra Mohebbi
شرمنده این پست رو میدم ولی خیلی باحال بود.دلم نیومد تنهایی بخندم:
خوشبختی یعنی صبح بیدار بشی ببینی زنت داره واست چای میریزه بری بقلش بوسش کنی بزنی رو ک و ن ش بری توالت مسواک کنی بیای تو آشپزخونه ببینی ک و ن ش هنوز داره میلرزه!
Mitra Mohebbi
به غضنفر میگن چرا با زنت س.ک.س نمیکنی؟ میگه بلد نیستم. میگن خاک بر سرت. ببین گربه ها رو دیوار چیکار میکنن تو هم همون کارو بکن بعد چند وقت میبینن یارو پیرهن مشکی پوشیده میگن چی شده؟ میگه زنم از رو دیوار افتاد مرد!! خدایی لایک نداره؟؟؟؟؟؟؟؟
reza
هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه.
وقتی در حال گریه کردن بود، یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می کنی؟
هیزم شکن گفت: تبرم توی رودخونه افتاده.
فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت و از هیزم شکن پرسید:آیا این تبر توست؟
هیزم شکن جواب داد: نه
فرشته دوباره...
به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
دوباره، هیزم شکن جواب داد: نه.
فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید: آیا این تبر توست؟
جواب داد: آره.
فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به اوداد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد.
روزی دیگر هیزم شکن وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می رفت زنش افتاد توی همان رودخانه. هیزم شکن داشت گریه می کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می کنی؟ اوه فرشته، زنم افتاده توی آب.
فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ هیزم شکن فریاد زد: آره!
فرشته عصبانی شد. تو تقلب کردی، این نامردیه
هیزم شکن جواب داد : اوه، فرشته من منو ببخش. سوء تفاهم شده. می دونی، اگه به