یافتن پست: #زنده

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
1348757828237910_large.jpg میدانم
که نمی دانی
حال بی تو بودن ام را

زمانی که از من دوری
... حتا
کبوتر خیال ات هم
این اطراف نمی پرد

که بفهمی
چگونه بی تو
زنده ام

پس بدان
یادت
جان بخش روح و احساس منست
که هنوز نفس می کشم
تراای بهانه بهانه هایم
دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 20:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

فکر کن جنگ بشه...
بعد با خواننده ها بریم به جنگ دشمن......
علیشمس: بده اون ک[!]نکوفُ دست علیشمس کُپلیِ موی فُکلی...
یاس: من کسی نیستم با این تیرا دردم بگیره ولی این زخمیارو کی میخواد گردن بگیره.....
سیاوش قمیشی؛من فقط عاشق اینم تو رو توی جبهه ببینم ،اونقدر زنده بمونم تا جنازتو ببینم......
ساسی مانکن: نارنجکا کوووووجا اَن؟ دنباله دامنِ کوتاهن...
هیچکس: میخوام برم تانکا بالا بالاتر یاسر یاسر مرکز با ما تا ابد...
تهی: کـُلتِ من گم شده و دنبال یک خشابه...
زدبازی:جبهه مال منه جبهه مال منه.....
تتلو : OoOoOoOoOoOoOOO­ ­ooOOoo

دیدگاه  •   •   •  1392/09/12 - 19:20
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
"بعد از تو ما به هم خیانت کردیم
بعد از تو ما تمام یادگاری ها را
با تکه های سرب، و با قطره های منفجر شده خون
از گیجگاه گچ گرفته ی دیوارهای کوچه زدودیم
بعد از تو ما به میدان ها رفتیم و داد کشیدیم
زنده باد
مرده باد..."
دیدگاه  •   •   •  1392/09/11 - 20:39
+5
korosh
korosh
خانم کتایون امیر ابراهیمی  در این باره میگوید: در حال حاضر علاوه بر بیماری ام دچار سرما خوردگی هم شده‏ ام و فعلا در حال استراحتم.وی ادامه داد: دوست ندارم دیگر بازی کنم چرا که تهیه کنندگان آثار فکر می کنند به دلیل اینکه من و امثال من سن بیشتری به نسبت دیگر بازیگرها داریم می توانند پول ما را بخورند.

 

این خانم بازیگر ایرانی مبتلا به سرطان شده است (عکس)


او با گله مندی خطاب به مسئولین اضافه کرد : متاسفانه برای بازیگران  قدیمی و سابقه دار ارزشی قائل نیستند و کمترین پول را به آنها می دهند.آنها اصلا به این فکر نمی کنند که ما هم مانند دیگر افراد باید هزینه زندگی، دارو و دکتر خودمان را بدهیم و جالب است که فکر می کنند همه این مسائل برای خودشان است.

ناز سلطانی دختر امیرابراهیمی درباره بیماری مادرش گفت: مدتی است که مادرم دچار بیماری سرطان است و تحت نظر پزشک قرار دارد. مغز استخوانشان خون کافی تولید نمی کند و باید تحت نظر دکتر خون تزریق کنند اما متاسفانه در حال حاضر به دلیل اینکه مردم زیاد خون نمی دهند، بالطبع ایشان هم با این مشکل مواجهند. همین جا و از طریق "بانی فیلم" از مردم تقاضا دارم که به پایگاه های انتقال خون مراجعه کرده تا مادر من هم از این موهبت الهی بهره مند شود.

 

این خانم بازیگر ایرانی مبتلا به سرطان شده است (عکس)



آخرین بازی امیرابراهیمی را در فیلم «ارتباط خانوادگی» به کارگردانی نادر مقدس دیدیم که چندی پیش در سینما اکران شد.او هم چنین در فیلم های ورود آقایان ممنوع،بازنده،تهران در جست و جوی زیبایی و سریال های بدون شرح و من یک مستاجرم ایفای نقش کرده است.
دیدگاه  •   •   •  1392/09/10 - 19:09
+4
محمد
محمد
ﺳﻼﻣﺘﻲ ﻣﺎﺩﺭﻱ ﮐﻪ : ﻫﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﭘﺪﺭ !!!!!
ﻫﻢ ﻣﺮﻳﺾ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺳﺎﻟﻢ !!!!!
ﻫﻢ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺳﻴﺮ !!!!!
ﻫﻢ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺳﺮﺣﺎﻝ !!!!!
ﻫﻢ ﭘﻴﺮ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺟﻮﺍﻥ !!!!!
ﻫﻢ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺩﻝ ﺯﻧﺪﻩ!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/9 - 19:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



روز نهم هر ماه «آذر» یا «اَتر»(Atar) نام دارد؛ آذر ایزد ویژه­ی همه­ی آتش­هاست و از احترام ویژه­ای نسبت به سایر آخشیج­ها (عناصر) برخوردار می­باشد و «جشن آذرگان» جشنی دیگر از جشن­های آتش است در گرامیداشت این آخشیج و ایزد منسوب به آن.

ابوریحان بیرونی در صفحه ۲۵۶ ترجمه­ی آثارالباقیه درباره­ی این جشن می­آورد :
« ... روز نهم آذر عیدی است که به مناسبت توافق دو نام آذرجشن می­گویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند می­باشند و این روز جشن آتش است و بنام فرشته­ای که به همه­ی آتش­ها موکل است نامیده شده، زرتشت امر کرده در این روز آتشکده­ها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند ... »
در «فرهنگ جهانگیری»، «برهان قاطع»، «مروج الذهب مسعودی» و «المدخل فی صناعة احکام النجوم» از کیا کوشیار ابن لبان با شهری جیلی، این جشن را «آذرخش» نوشته­اند.
در جشن­های آتش مردم روی بام­ خانه­ها آتش افروخته و آن روز را با شادی و شادمانی و پایکوبی و نیایش و فرآوری خوراک­های ویژه و «آفرینگان خوانی» جشن می­گیرند. نزد ایرانیان، جشن آذرگان از اهمیت ویژه­ای برخوردار بوده و همچون نوروز و مهرگان بر آن ارج می­نهاده­اند.
در این روز آتشکده­ها را آراسته و آذین بندی می­کردند و در آن جایگاه مقدس مراسم ویژه­ای برای جشن برگزار می­کردند. نظافت و پاکیزگی، از جمله ستردن موی و چیدن ناخن در این روز نیک بود و معتقد بودند در این روز مشاوره و رایزنی درباره­ی امور و دشواری­ها به نتیجه­ی مطلوب می­انجامد.
آتش به طور عموم از روزگاران بسیار کهن تا به امروز مورد توجه همه­ی اقوام روی زمین بوده و هر قوم و طایفه­ای به شکلی آن را ستوده­اند.
دانشمند آلمانی «شفتلویتز»(Sheftelwitz) در کتاب خود «آیین قدیم ایران و یهودیت» نوشتار بسیار مفیدی در این­باره دارد و نشان می­دهد که چگونه همه­ی ملل جهان از هر نژاد آتش را می­ستایند و از متمدن­ترین کشورها در اروپا تا وحشی­ترین قبایل آفریقایی در ستودن این عنصر درخشان با یکدیگر شریک هستند.
در نزد هندوان، «آگنی»(Agni) اسم آتش و نام پروردگار آن است و در «ریگ ودا»ی هندوان و اوستای ایرانیان اسم پیشوای دینی هر دو دسته از آریایی­ها، «اَتره­ون»(Athravan) می­باشد که به مانک آذربان و آن کسی که از برای پاسبانی آتش گماشته می­شود است.
همچنان در «وستالیس»(Westalis) در رم قدیم دختری پاکدامن و دانا از خاندانی شریف به نگهبانی و زنده نگه داشتن آتش مقدس در معبد «وستا»(Westa) موظف بوده است و در مدت خدمتش که 30 سال بوده، می­بایست با کمال پاکی و پرهیزگاری و تقدس به سر برد و نگذارد آتش مقدسی که پشتیبان دولت رم تصور می­شد خاموش گردد.


دیدگاه  •   •   •  1392/09/8 - 11:42
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻭﺍﻗﻌﯽ … ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺨﻮﻧﯿﺪ … !!
ﻗﺎﺿﯽ ﺣﮑﻢ ﺭﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ : ﺍﻋﺪﺍﻡ ...
ﺣﻀﺎﺭ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ !!! ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﮐﻪ ﺳﺮﺗﺎ ﭘﺎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻟﺮﺯ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ, ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺰﻧﻪ ﻭ ﺣﺘﯽ ﺻﺪﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍن رو هﻢ ﻧﻤﯿﺸﻨﯿﺪ !!!
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﻥ ... ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ... ﻫﺮ ﺷﺐ ﮐﺎﺑﻮﺱ ﻣﯿﺪﯾﺪ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ...
ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺑﻨﺪ : ﺑﯿﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ, ﻭﻗﺘﺸﻪ !!! ﺗﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ, ﭘﺎﻫﺎﺷﻮ ﻗﻔﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ... ﺟﺎﺋﯽ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ... ﺍﻓﮑﺎﺭﺵ ﭘﺮ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ !!! ﭼﺸﻤﺎﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ... ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺭﻭﯼ ﺳﮑﻮ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ...
ﻗﺎﺿﯽ گفت : ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ؟ ... ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺣﺮف ﺪﺍﺷﺖ ولی ﺑﻐﻀﺶ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯿﺘﺮﮐﯿﺪ ... ﮐﻼﻩ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺗﺎ ﺟﺎﺋﯽ ﺭﻭ ﻧﺒﯿﻨﻪ !!!
ﻣﺴﺌﻮﻝ, ﻃﻨﺎﺏ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺩﻭﺭ ﮔﺮﺩﻧﺶ ... ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﺵ !!! ﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ !!! ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﮐﻤﮏ ﺧﻮﺍﺳﺖ, ﮐﻪ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﺵ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﺪ ...
ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ : ﺑﯿﺎﺭﯾﻨﺶ ﭘﺎﺋﯿﻦ !!! ﺟﻨﺎﺯﻩ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺭﻭ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﭘﺎﺋﯿﻦ . ﺩﮐﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺖ : ﺁﻗﺎﯼ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ !!! ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺱ !!!
ﮔﺮﻭﻫﯽ, ﻣﺴﺌﻮﻝ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺷﺪﻥ !!! ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﯿﻬﻮﺵ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ...

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻃﻨﺎﺏ ﺭﻭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ !!! ﺑﻌﻌﻌﻠﻪ !!! ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﺟﺂﻥ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ حتمی ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ !!!!!!
ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﻣﺤﺘﺮﻡ : ﻗﺪﺭ ﺧﻮﺩﺗﻮﻥ ﻭ ﮐﻠﯿﭙﺲ ﻫﺎﺗﻮﻧﻮ ﺑﺪﻭﻧﯿﻦ .... !!!

^_^

چیه؟؟؟ میدونم اولش احساساتی شدی.... ولی بعدش شروع کردی فوش دادن !!!! هرچی گفتی هم خودتی .... :) :) :)

دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:56
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شجاع ترین خواهری که یک برادر می تواند داشته باشد



( شیرزنان تاریخ خود را بشناسید ، تاریخ خودتان ، ایران)

" این مطلب را به گوش همه برسایند "


بی شک او یکی دیگر از قهرمانان ملی تاریخ ایران است و افسوس که قرنهای زیادیست که فراموش شده یا بهتر بگویم اصلا شناخته نشده . "یوتاب " را میگویم ، او که همچون معنای نامش درخشنده و بی همتا بود . خواهر کوچکتر آریوبرزن آخرین سردار هخامنشی .

هنگامی که آریو برزن با سپاه اندکش شجاعانه در برابر سپاه عظیم اسکندر مقاومت کرد وحتی آنها را به عقب راند ، یوتاب خواهر او بجای اینکه گوشه ای بایستد و با گریه و زاری کشته شدن برادر و یارانش را در میدان نبرد ببینید ، لباس رزم در بر کرد ، شمشیر کشید و درکارزار جنگِ نابرابر در راه دفاع از میهن ، برادرش را در میدان نبرد تنها نگذاشت .


به گفته ی خودِ مورخین یونانی او آنچنان شجاعانه جنگید که تلاش سربازان مقدونی برای زنده به اسارت درآورن وی بی نتیجه ماند و آنها فقط شاهد تلفات بیشتر بودند .
این بانوی شجاع ایرانی تا جان در بدن داشت جنگید جنگید و باز هم جنگید و در نهایت در راه دفاع از میهن خود و در کنار برادر شجاعش ، در خون خود غلطید و روحش به ابدیتِ تاریخ میهنش پیوست.


اسکندر مقدونی چنان تحت تاثیر شجاعت این خواهر و برادر قرار گرفت که همانجا با احترام آنها را دفن نمود و حتی چوپان خائنی را که راه مخفی دور زدن سپاه آریو برزن را به آنها نشان داده بود ، همانجا کشت .


یوتاب ، شرمسارم از روی تو و برادرت به خاطر پدران و مادرانی که قرنها فراموشتان کردند و هنوز هم این فراموشی باعث شرمساری ماست .

یوتاب ، تو شجاعترین خواهری هستی که یک برادر در طول تاریخ داشته است .

تو همچون نام زیبایت ، درخشنده و بی مانندی و در قلب و یاد من میدرخشی .


روحت شاد و راهت پررهرو باد

(ای کاش ایرانیان.............................................. بگذریم)


منابع:
تاریخ هرودوت
..کتابخانه ی تاریخی (دیودوروس سیسیلی 100 سال پیش از میلاد)
..جغرافیای ملل (استرابون 50 سال پیش از میلاد)
مروج الذهب (مسعودی)
ایران از آغاز تا اسلام(گیرشمن)
تاریخ ایران(مشیرالدوله)
تاریخ ایران(سرپرسی سایکس)


دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 18:41
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
پرسید... به خاطر كي زنده هستي؟ با اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هيچ كس. پرسيد پس به خاطر چه زنده هستي؟ با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو" با يك بغض غمگين گفتم به خاطر هيچ چيز. ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟ در حاليكه اشك تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده است.
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 11:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آخرش نفهمیدم مترادف کلمه مدیون دقیقا چیه ؟
مشغولزومبه ؛ مشغلزمه ؛ مشقولظمبه ؛ مشغلضمه ؛ مشقول ظمه ؛
مشقور زمده ؛ مش غول زبده ؛ مشغول زنده ؛ مش غول زنده …
اگه راستشو بدونی و نگی مش غول ضمبه ای:D
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:40
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ