یافتن پست: #زندگی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.در آینده نه چندان دور....
.........
قبلنا یه موجوداتی زندگی میکردن بهشون میگفتن " مـــرد " .
دیدگاه  •   •   •  1392/10/10 - 18:00
+3
مرضیه
مرضیه
ﺧﺪﺍﯾﺎ !!...

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﺮﻑ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯾﺴﺖ ... ؛

ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻣﯿﮕﻔﺖ:

ﻫﻢ ﻣﯿﺰﻧﯽ، ﻫﻢ ﻣﯿﮕﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﮑﻦ !!.. 
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 23:57
+12
محمد
محمد
زندگی زیباست...
تا زمانی که سر نخ های آن در دستان خودم باشد ، باید نادان باشم ، بسیار نادان ...
اگر بگذارم از دستم برود ...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 22:13
+3
alireza
alireza



2 تا حرف 


تو زندگیم اتیشم میزنه :
1- اینکه بهم بگن تو معتادی
2- اینکه بگن فلانی کلاه گذاشته سرم

دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 21:38
+3
melika
melika
یکی از دوراهیهای زندگی وقتی است که نمیدانید
در شیشهای مقابلتان را باید «بکشید» یا «فشار دهید»!
.
دیگر این که ایا در هنگام روبوسی باید سه تا بوس کرد یا دوتا؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 21:04
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقا پسری که پورش زیر پاتِ و ویلا دوبلکس تو الهیه تهران داری و هرشب سولار و باشگاه میری و مهمونی میگیری و مست و پاتیل با در و دافا میری خزرشهر یا دامون ساحلی کیش عشق و صفا و فکر میکنی خیلی شاخی.... و دختر خانومی که دماغت عملیه و لبات پروتـزه و همه جاتُ جراحی کردی و هزار قلم آرایش میکنی و هر شب میری مهمونی و با اون آقا پسر بالاییه دوست شدی و تو هم فکر میکنی خیلی شاخی....!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جفتتون درست فکر میکنید, دارندگی و برازندگی... والا
امیدوارم زندگی خوبی با هم داشته باشید.. واسه ما هم دعا کنید
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 20:38
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یارو تو شبکه آی فیلم میگه بت من و سوپر من خیالی ان،
سریالهای ایرانی قشنگن که زندگی واقعیهِ...
عزیز من، یارو با مقنعه میره حموم واقعیه ؟.
یا اینکه زنه با چادر چاقچول تنهایی میره میخابه بعدش حامله میشه واقعیه؟.
یا مثلن همه زنای ایرانی تو سریالهای دره پیت ایرانی میخان برن خارج واقعیه؟.X
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 19:43
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

If you live to be a hundred,
I want to live to be
a hundred minus one day,
so I never have to live
without you

اگر می خوای صد سال زندگی کنی
من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم
چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم.

دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 15:27
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بن بست!وقتی اونقدردورت شلوغ میشه واونقدرتو شلوغی تنهایی ازخودت درخشم میشی!حرف راست میزنی توسرت میكوبن!حتی یار!برو باهاش بخواب!!باهرماده سگی برم دیگه بااون نمیخوابم!!رفیق: كلوب شبانه وزنان خودفروش...گیلاسهای مشروب ودودعلف!نیستم!نمیام!خودارضا دیوونه چیكارمیكنی؟؟
خوشم كن با لحظه ای وذره ای گرما!
دریغ میخ آهنین وسنگ!!
این راه بن بسته باید دوربزنم!حتی خودم روحتی خاطراتمو زندگی حقیقیمو!!نه! نه! قلبی ازجنس شیشه حتی ازخیانت به خودهم میشكنه باتمام قدرت به دیواربنبست میكوبیم بگذاربرگردیم حتی سرشكسته...
من ازتوراه برگشتی ندارم....

دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:46
+4
محمد
محمد
اینجا سرزمین واژه های وارونه است ..
جایی که"گنج" "جنگ "میشود!
"درمان" "نامرد"
"قهقهه" "هقهق"
اما"دزد"همان"دزد"است،"درد"همان"درد"است
و"گرگ"همان"گرگ"است!!!

آری سرزمین واژه های وارونه،سرزمینی است که
"من" "نم"زده است،"یار" "رأی"عوض کرده است،
"راه"گویی"هار"شده،"روز" به"زور"میگذرد،
"آشنا"راجزدر"انشا"نمی بینی
وچه"سرد"است این"درس"زندگی!
اینجاست که "مرگ"برایم"گرم"میشود.........
چراکه"درد"همان"درد"است........
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:28
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ