یافتن پست: #زن

پست ها کاربران گروه ها موضوعات
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در اعترافای باحال

زنها دوست دارن با مردى ازدواج كنن كه
مثل شیر قوى
مثل خر كارى
مثل سگ باوفا
مثل میمون با مزه
و مثل خروس با غیرت باشه....
ولی بعد ازدواج میفهمن مردها
مثل شیر بی رحم
مثل خر نفهم
مثل سگ هار
مثل میمون زشت
و مثل خروس همه ى مرغها رو دوست دارن

1 دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 20:01
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به ﺳﺮﻡ ﺯﺩﻩ ﻗﻴﺪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﻮ ﺑﺰﻧﻢ ﺑﺮﻡ ﮐﺎﻧﺎﺩﺍ ﭘﻴﺶ ﺑﺎﺑﺎﻡ ! . . . . . . . . . . . . . . . . . . ﻓﻘﻂ ﺣﻴﻒ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻧﻴﺴﺖ!!! :|
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 19:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من تا حالا دوبار شکست عشقی خوردم ،
دو بار هم مساوی کردم و سه بار برنده شدم !
الانم با ۱۱ امتیاز تو رده پنجمِ جدول هستم :|حالا هم تصمیم دارم خود کشی کنم بزن لایکو:
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 19:53
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگه یه مرد زشت و بد تیپ به زنها نگاه کنه مردی هیز وچشم چرانه!!!!!!!!
ولی اگه مردی خوشتیپ و خوش هیکل باشه مردی دقیق" ریز بین" و جذابه!!!!!!
((مفاتیح الزنان))
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 19:45
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به دخترخاله ۵سالم گفتم :چجولی؟ خوفی؟ عجیجم
برگشته بهم میگه :درست حرف بزن ببینم چی میگی!!!
گودزیلاهاهم واسه ماآدم شدن!!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 19:30
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غمـــــی که حاصل از رفتن یه الاغــــی از زندگیتون باشه غـــــــــم نیست که گــــــود بای پارتـــی جعـــــــــــعـــــفره
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 19:12
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
صدامو دارین؟
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
36 دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 18:36
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
در زندگی برای هر آدمی 
از یک روز
از یک جا
از یک نفر
به بعد . . . !
دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست
نه روزها ، نه رنگ ها ، نه خیابان ها
همه چیز می شود
" دوست داشتن "
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 15:30
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
من از زندگی تو هوات خسته ام ازت خسته امو باز ولی وابسته ام

نگو ما کجاییم که شب بین ماست خودم هم نمیدونم اینجا کجاست

بیا با هوای دلم سر نکن بهت راست میگم تو باور نکن

از این فاصله سهمم و کم نکن بهت خیره میشم نگاهم نکن

تو رنجیدی و دل ندادم بری خودم رو فراموش کردم تو یادم بری

تو یادم بری زندگیم سرد بشه یه روز این پسر بچه ام مرد شه

ولی هر شب از خواب من رد شدی به هر راهی رفتم تو مقصد شدی

درست لحظه ای که ازت میبرم تحمل ندارم شکست می خورم

نمیشه تو این خونه پنهون بشم بهم سخت میگیری آسون بشم

اگه پای من جاده رو برنگشت فراموش کن بین ما چی گذشت
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 15:23
+3
be to che???!!
be to che???!!
بچه که بودم زنگ زدم ۱۱۸ فوت کردم بعد خانومه گفت تلفن شما کنترل میشه بیب بیب بیب …

جاتون خالی داشتم سکته میزدم ، سریع قطع کردم ، سیم تلفنم کشیدم ، رفتم بیرون در خونه رو هم قفل کردم !

فقط کم مونده بود از کشور خارج بشم !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 15:09
+3
صفحات: 237 238 239 240 241 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ