یافتن پست: #زن

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بن بست!وقتی اونقدردورت شلوغ میشه واونقدرتو شلوغی تنهایی ازخودت درخشم میشی!حرف راست میزنی توسرت میكوبن!حتی یار!برو باهاش بخواب!!باهرماده سگی برم دیگه بااون نمیخوابم!!رفیق: كلوب شبانه وزنان خودفروش...گیلاسهای مشروب ودودعلف!نیستم!نمیام!خودارضا دیوونه چیكارمیكنی؟؟
خوشم كن با لحظه ای وذره ای گرما!
دریغ میخ آهنین وسنگ!!
این راه بن بسته باید دوربزنم!حتی خودم روحتی خاطراتمو زندگی حقیقیمو!!نه! نه! قلبی ازجنس شیشه حتی ازخیانت به خودهم میشكنه باتمام قدرت به دیواربنبست میكوبیم بگذاربرگردیم حتی سرشكسته...
من ازتوراه برگشتی ندارم....

دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:46
+4
melika
melika

یه داداش دارم دهه هفتادیه، دوس دخترش زنگ زده خونمون روز مادر رو
به مامانم تبریک گفت :|
..
..
..
..
..
..
..
..
..
..
دهه شصتی باشی درک میکنی!
زمان ما کی جرات داشت بگه دوست دختر و دوست پسر داره
یعنی اونطوری که ما با دوست دخترمون رمزی حرف میزدیم، شهید همت
با قرارگاه نمیزد :))))
10 دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:36
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



مـــرا دوست بدار !
به سان گذر از یک سمت خیابان
به سمتی دیگر ؛
اول به من نگاه کن
بعد به من نگاه کن
بعد باز هم مرا نگاه کن


5 دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:34
+4
محمد
محمد
اینجا سرزمین واژه های وارونه است ..
جایی که"گنج" "جنگ "میشود!
"درمان" "نامرد"
"قهقهه" "هقهق"
اما"دزد"همان"دزد"است،"درد"همان"درد"است
و"گرگ"همان"گرگ"است!!!

آری سرزمین واژه های وارونه،سرزمینی است که
"من" "نم"زده است،"یار" "رأی"عوض کرده است،
"راه"گویی"هار"شده،"روز" به"زور"میگذرد،
"آشنا"راجزدر"انشا"نمی بینی
وچه"سرد"است این"درس"زندگی!
اینجاست که "مرگ"برایم"گرم"میشود.........
چراکه"درد"همان"درد"است........
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:28
+3
محمد
محمد
مرد اونه که وقتی با اخم نگات میکنه ینی باید شالتو بکشی جلو…
نه پسرای الان که تو قرار اول میگن عزیزم شالتو بردار ببینم موهات چه شکلیه!!!
6 دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:23
+5
melika
melika
وﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ زن ﺭﺍ آﻓﺮﯾﺪ ﮔﻔﺖ :
به به ﭼﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻡ !
ﺳﭙﺲ مرد ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
عیبی نداره سوار ماشین مدل بالا بشن به چشم میان
.
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:16
+6
محمد
محمد
به بعضیام باید گفت:

اگه بخوام زندگیمو از اول بسازم
تو پیام بازرگانی وسطشم نیستی
4 دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:13
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

تلوزیون ﻧﺸﻮﻥ ﻣﯿﺪﻩ 6-7 ﺗﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﺟﻤﻊ

ﺷﺪﻥ ﯾﻬﻮ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﺗﻦ ﺗﺎﮎ ﺑﺮﺍﺷﻮﻥ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ

ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺸﺴﺖ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺧﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻡ ﺷﺮﻭﻉ

ﻣﯿﮑﻨﻦ ﺩﺭﺍﺯ ﻧﺸﺴﺖ ﺭﻓﺘﻦ .
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻨﺪﻩ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

normal_Love27


دل است دیگر


یا شور می‌زند یا تنگ می‌شود یا می‌شکند


آخر هم مهر سنگ بودن می‌خورد روی پیشانی‌اش…

دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 19:06
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
0e1cccd7a8d7b22219935cc7401b5792-425


هیس...!


حواس تنهایی ام را،


با خاطرات با تو بودن،


پرت کرده ام!


بگو کسی حرف نزند...


بگذار لحظه ای آرام بگیرم...


دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 19:02
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ