یافتن پست: #زن

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



زندیگمونو با گریه شرو ع میکنیم و با غم تمومش میکنیم.بعد مینویسند شادروان




دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 18:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غضنفر رو با دوستش تو سرقت بانک میگیرن، قاضی بهش میگه :شما محاربین حکمتون اعدامه!
غضنفر میگه :یعنی چی؟
قاضی میگه :یعنی جنگ با خدا!
غضنفر به رفیقش میگه بی پدر نگفتم تیر هوایی نزن! بفرما خورده به خدا!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 17:38
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
قراره یه میدون به اسم من بزنن، با تشکر از همه عزیزانی که تو این مدت ما رو دور زدن !
دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 16:53
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بوسه هایت را کش بده …

من می میرم که این لحظه ها را زندگی کنم …


دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 11:20
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﻣﻌﯿﻦ ﻓﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﭼﻮﻥ ﻣﻠﺖ ﺣﻮﺍﺳﺸﻮﻥ ﺑﻪ
ﻣﺴﯽ ﻭ ﺑﯿﮓ ﺯﺍﺩﺱ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﺻﺖ
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺳﯿﺒﯿﻼﺷﻮ ﺑﺰﻧﻪ ﻭ
ﻫﯿﺸﮑﯿﻢ ﺑﻬﺶ ﮔﯿﺮ ﻧﺪﻩ ... ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎ ﻣﻠﺘﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺑﺎ ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ ﻫﺎﯼ
ﭼﻨﺪ ﮔﺎﻧﻪ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ِ ﻭﺍﺣﺪ ﺑﻪ
ﺗﻌﺪﺍﺩ ِ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﮔﯿﺮ ﺑﺪﯾﻢ)




دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 10:27
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی سخته…
به خاطر کسی که دوسش داری…
همه چیز رو از سر راهت خط بزنی…!!
بعد بفهمی…
خودت تو لیستی بودی که…!
اون به خاطر یکی دیگه…
خطت زده..!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 10:00
+4
EHSAN
EHSAN
دل ما در پی آن کاروان است / که از کرب و بلا، با غم روان است چه زنجیری به دست و بازوان است / که گریان دیده روح الامین است به یاد کربلا دل ها غمین است / دلا خون گریه کن چون اربعین است . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 09:52
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



برای من این ساعت ها طوری خاصی می گذرد نمیدانی!!

هیچ کس نمیداند !!

پشت نبودن های تو

زمان چه بی رحمانه نبضش می زند!




دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 09:48
+4
melika
melika
فقط فقط یه مرد ایرانیه که :

نیمه اول زندگیش واسه پیدا کردن زن مورد علاقش سپری میشه

و نیمه دوم زندگیش واسه پیچوندن همون زن مورد علاقش :|
4 دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 09:38
+4
melika
melika
کامپیوتر رو روشن میکنی؛ صبر میکنی ویندوز بالا بیاد
یه قلوب از چاییتو میخوری
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر
میری تو درایو g

یه سیگار روشن می کنی
میری تو مای پیکچر
یه پک سنگین
دنبال یه فایل قدیمی می گردی
یه پک سنگین دیگه
پیداش می کنی
بازش می کنی
یه پک دیگه
عکسا رو نگاه می کنی
یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن
میرسی به یه عکس . . .
این عکس یه اشکالی داره

یه پکــ سنگین . .
نه دو تا پکــ سنگیـــن
نمی خوای قبول کنی
جای یکی تو زندگیت خالیه
"دقیقا همونی که توی عکس خودشو چسبونده بهت"

محو عکسی
کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه
به خودت میای
سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی
کامپوتر رو خاموش می کنی
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی و زیر لب میگی:
.
.
.
عجب تی شرتی بود حیف که گمش کردم
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/2 - 09:30
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ