♥ نگار ♥
اشک تو چشمات وقتی حلقه بست
وقتی حس کردی یه جا قلبت شکست
وقتی روز لعنتی کوتاه بود
هر زمان حس کردی آبان ماه بود..
وقتی گوش باد و بارون تیز شد
زندگی کردن ملال انگیز شد
کاسه ی صبرت اگه لبریز شد
آخره اسفندتم پاییز شد..
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
وقتی سیل اومد و دنیاتو گرفت
پیش چشمت یه نفر جاتو گرفت
وقتی بیخوابی امونتو برید
وقتی کارت به همینجاها کشید
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
وقتی حس کردی یه جا قلبت شکست
وقتی روز لعنتی کوتاه بود
هر زمان حس کردی آبان ماه بود..
وقتی گوش باد و بارون تیز شد
زندگی کردن ملال انگیز شد
کاسه ی صبرت اگه لبریز شد
آخره اسفندتم پاییز شد..
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
تازه میفهمی چیکار کردی باهام
وقتی سیل اومد و دنیاتو گرفت
پیش چشمت یه نفر جاتو گرفت
وقتی بیخوابی امونتو برید
وقتی کارت به همینجاها کشید
تازه میفهمی چیکار کردی باهام