یافتن پست: #زن

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در music









کلیپ مازندرانی







دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 18:43
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر هر روز زنگ در خونه همسایه مون رو میزدیم فرار می کردیم


دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 18:40
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زندگی به من دو چیز آموخت!!!!!
.
.
.
.
هیچ کدومشو نمیگم!
والااااااااااااا
دهنم صاف شد تا یاد گرفتم…
خودتون برید تحقیق کنید یاد بگیرید…
چه توقعایی از آدم داریدا…
یکم روپای خودتون وایسید ، همش چشتون به منه .. [-(
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 18:36
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آیا میدانستید از نگاه کردن به دست زنها میتوانید احساس آنها را بفهمید؟
بطور مثال :
اگر یک تفنگ در دستش است عصبانی است
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 18:33
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر بچه بودیم اون موقع ها شماره ها روی تلفن نمی افتاد !
زنگ میزدیم مزاحم میشدیم
یه بار زنگ زدم یه دختره گوشی رو برداشت ، منم فوت میکردم !
دختره گفت ، خوب حالا من با فشار دادن یک دکمه …..
آقا ما هم از ترسمون سریع قط میکردیم !
یه همچین اسگل هایی بودیم ما !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/20 - 13:00
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سلام مادر بزرگ


کاش زنده بودی و میدیدی ...


که بالاخره بزرگترین آرزوی دوران کودکی ام برآورده شده است ...


بدترین آرزویی را میگویم که یک کودک میتواند آرزو کند :


" بزرگ شدن ... "

دیدگاه  •   •   •  1393/09/20 - 12:26
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



قبل از خواب،
فقـط و فقــط به تــــو فکر میکنم،
به همه زندگیم؛ که تـــــو هستــــی…
و می دانم که میخوابی،
و قبل از بسته شدن چشم هایت،
به همه چیز فکـــر میکنــــی
جـــٌــــز مـــن….!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:56
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زیر بار مشکلاتت له میشی میگن برو خدا رو شکر کن سالمی،

مریض میشی میگن خدا رو شکر کن زنده ای،

میمیری می گن خوب شد مرد راحت شد :|
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:44
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی ؟؟؟
به خودت میگی اصلا واسه چی دوستش دارم ؟؟؟
مگه چیکار کرده که از همه بهتر باشه ؟؟؟
همینطوری که داری با خودت فکر میکنی
یهو یه چیزی یادت میاد !!!
یه چیز خیلی کوچیک ...
مثل یه خاطـــــــره ...
یه حـــــــرف ...
یه لبـــــــخند ...
یه نـــــــگاه ...
همین ... همین کافیه تا به خودت بیای
و مطمئن بشی که نمیتونی فراموشش کنی !!!
که شده زندگیـــــــت ...
نفســـــــت ...
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داستان خنده دار یک گلابی در كامیون گلابی ، یه روز یه كامیون گلابی داشته توی جاده می رفته كه یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یكی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده، بر می‌گرده به كامیون نگاه می‌كنه و میگه:

گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی!

كامیون دورتر می شه،

صداشون ضعیف‌تر می شه.

گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها می گن: گلابی، گلابی!

باز كامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

اما صدای گلابی دیگه به گلابی‌ها نمی‌رسه! گلابی‌ها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی،اما چه فایده كه گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمی‌داده!

گلابی یه نفر رو پیدا می‌كنه كه موبایل دولتی داشته، زنگ می‌زنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابی‌ها، وقتی كه گلابی‌ها گوشی رو می گیرن، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی ها!

گلابی ها می گن: گلابی، گلابی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شور و اشتیاقت تو حلقم ،

واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته باشه ؟!؟!؟!؟!؟
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:05
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ