یافتن پست: #زیاد

roya
roya
در CARLO
مثلا مخابرات یه روز صبح بت اس ام اس میداد ،

مشترک محترم و عزیز ما ، شما قبلا در طول روز فولان شماره رو دویست بار میگرفتی

اس ام اس که حرف ش رو نزن ، اینقدر زیاد بود که ما حساب کتابش از دستمون در میرفت

حتی بعضی اوقات اس ام اس هاتون اینقدر خوشگل بود که برا خودمون سیوش میکردیم

حتی یه شب ، ( زمستون بود فکر کنم ) ، اینقدر حرفای خشگل خشگل میزدین

و ما هم هی گوش میدادیم که پای تلیفون خابمون برد ،

یادمون رفت بقیه پول تلفن شما رو حساب کتاب کنیم

حالا مشترک محترم و عزیز ، چی شده که این همه سال خبری ازت نیست ؟

چیزی شده ؟ چرا اون شمارهه رو دیگه نمیگیری ؟ یه اس ام اس خالی هم حتی نمیدی !

توروقرعان بهمون بگو ، منِ مخابرات اون دوره رو باهاتون زندگی کردم ، حقمه که بدونم

منم اس ام اس بدم بگم : بیخیال رفیق ، این نیز بگذرد …
دیدگاه  •   •   •  1392/02/26 - 10:33
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شمایى كه سیستم ماشینتونو تا ته زیاد میكنید ،
كه از شصت پا تا داخل معده ى آدم میلرزه ،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خعلى باحالید... منم پایتونم ...
به كارتون ادامه بدید ..!! :))))))
2 دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 19:38
+4
parsa
parsa
یه آدماهی هستن می‌خندن . زیاد هم می‌خندند. اما ...
حرف‌هاشون ، غم‌هاشون ، مشکلاتشون
این‌ها چیزهایی ست که می‌ریزه توی دلش و دَرَش رو هم دوقفله می‌کنه
کسی رو هم راه نمیده اون تو
نمیزاره بفهمید که اون تو چه خبره
و شما هیچ وقت درکش نمی‌کنید، چون بلد نیست منت بزاره ...
1 دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 14:09
+2
-1
binam
binam
در CARLO
یه آدماهی هستن می‌خندن . زیاد هم می‌خندند. اما ...
حرف‌هاشون ، غم‌هاشون ، مشکلاتشون
این‌ها چیزهایی ست که می‌ریزه توی دلش و دَرَش رو هم دوقفله می‌کنه
کسی رو هم راه نمیده اون تو
نمیزاره بفهمید که اون تو چه خبره
و شما هیچ وقت درکش نمی‌کنید، چون بلد نیست منت بزاره ...
دیدگاه  •   •   •  1392/02/24 - 13:43
+3
Mitra Mohebbi
Mitra Mohebbi
مکالمه دو پسر : پسر اول: چقدر خپل شدی مرتیکه … شبیه خرسای قطبی شدی الاغ…. کمتر بخور ، از صبح تا شب مثل گاو آت و آشغال میخوری معلومه انقدر دایره میشی دیگه … پسر دوم : خفه شو عوضی. حرف تو زر مفت هم نیست ( محکم تر شدن دوستی بین دو پسر و تموم شدن مکالمه با خنده )

مکالمه دو دختر : دختر اول: خوشگلم یه مقدار تپل شدی ولی بهت میاد عزیزم … دختر دوم: تو هم دماغت بعد عمل یه ذره زیادی کوچیک شده ولی بازم خوشگلی نانازم ( از فردای روز مکالمه هیچ رابطه ای بین دو دختر مشاهده نشده)
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 22:15
+6
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
بالش خودم رو ترجیح میدهم ؛

زیرا شانه های تو مثل بالشهای مسافرخانه است...

خوب می دانم سرهای زیادی را تکیه گاه بوده است...
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 22:12
+6
محمد
محمد
دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:
1-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.
2- عنصر اصلی باران اسیدی است.
3-وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.
4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.
5-باعث فرسایش اجسام می‌شود.
6-حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.
7-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!
عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!!
دیدگاه  •   •   •  1391/01/18 - 16:57
+17
HADI
HADI
بهانه ی دخترا:
1 - فاصله سنی مون خیلی زیاده(یعنی خیلی از مرحله پرتی)
2 - من به تو علاقه به اون صورت ندارم (یعنی خیلی بد هیکلی)
3 - من الان تو موقعیت بدی هستم (یعنی دلم یه جا دیگه گیره)
4 - تقصیر تو نیست تقصیر منه (یعنی عجب غلطی کردم با تو دوست شدم)
5 - من تو دوستیمون از هیچ کاری دریغ نکردم (یعنی هر غلطی خواستم کردم)
6 - دیروز یه خواستگار دکتر داشتم (یعنی زودتر بیا منو بگیر )
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 17:47
+3
jamal
jamal
با سلام . ایام فاطمیه تسلیت باد
این آدرس، وبلاگ هیئت متوسلین به ائمه بقیع (ع) ،وبلاگ خوبیه . یه سر بهش بزنین.(میتونین از توش چیزهای زیادی دانلود کنین) [لینک]
دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 16:45
+1
saeed
saeed
زیاد محکم دکمه هاشو فشار ندی دردش میاد.
1 دیدگاه  •   •   •  1391/01/17 - 11:23
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ