یافتن پست: #سلام

mohammadreza
mohammadreza
سلام. من mohammadreza هستم، از اعضای جدید ... :)
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 13:04
+2
peyman
peyman
سلام. من peyman هستم، از اعضای جدید ... :)
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 12:33
+1
ebrahim
ebrahim
لغت نامه رانندگی در ایـــران:

بوق: مسیرت کجاست؟

بووق: شما آژانس خواسته بودید؟
...
بوووق: سلام حاجی,فدات!

بوق بوق: حله آقا حله!
... ... ... ... بووق بووق: درپارکینگو بده بالا پدر سوخته

بوق بوق بوق: عروس چقدر قشنگه ایشالا مبارکش باد!

بووووووق: دیدی از جا پرید؟ هرهرهر

بوووووووووووووو ووووق: برو کنار عوضی

بــوق: خانومی کجا,برسونمت فدات شم!

بووووق بووووق: وایسا الاغ,الان نوبت منه...
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 12:09
+2
حمید
حمید
در SMS
سلامتی پوشک، که هیچ‌وقت تو بچگی پشتمونو خالی نکرد!{-26-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 10:30
+4
afsaneh
afsaneh
سلام. من afsaneh هستم، از اعضای جدید ... :)
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 01:23
+1
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در MEETING S
سلام بچه ها...
کم کم جمعه نزدیکه..12ام هم قرار بچه هاست...هر کی دوست داره بیاد تو گروه و تو پست درکه تو دیدگاه ها اعلام کنه که بدونیم کیا هستن
دیدگاه  •   •   •  1390/12/6 - 00:05
+4
حمید
حمید
به سلامتی کسانی که تا یادشون نکنیم یادی نمیکنند ... {-41-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 23:19
+1
shervin
shervin
سلام. من shervin هستم، از اعضای جدید ... :)
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 22:43
iraj
iraj
سلام. من iraj هستم، از اعضای جدید ... :)
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 22:40
mah3a
mah3a
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:
سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:

حالم خیلی خیلی توپه.

بعدش اون آقاهه پرسید:

خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛

اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:

من می‌تونم بیام طرفای تو؟

آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:

نه، الآن یه کم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:

ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 22:16
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ