یافتن پست: #سیب

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کاش میشد از بدنمون معذرت خواهی کنیم . مثلا نون خامه ای یا سیب زمینی سرخ کرده که میخوریم
بگیم ببخشید واقعا هوس کرده بودم خواهشا چاقم نکن ..

اونم بگه نه عزیزم این حرفا چیه خب پیش میاد دیگـــه
دیدگاه  •   •   •  1393/02/8 - 16:11
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

من یک دخترم...

شیطان نیستم... فرشته هم نیستم... خـدا هم نیستم...

فقط دختـرم...

از نوع ساده اش... "حـوا" گونه فكر مـی كنم... فقط به خاطر سیب تا كجا باید تاوان داد!؟

من یک دخترم...

بدان... "حوای" کسی نمی شوم که به "هوای" دیگری برود... تنهاییم را با کسی قسمت نمی کنم که روزی تنهایم بگذارد....

دیدگاه  •   •   •  1393/02/1 - 20:27
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خدا بیامرزه ای ننه مارو...آقو ای زن اصلا به آرایش اعتقادی نداشت!

حتی یه مدت شایعه شده بود که عباس آقا(قصاب محلمون)

طرح سیبیلاشو از رو سیبیل ننه ما الگوبرداری میکنه!

یه بار مدیر مدرسه به ما گفت:

ساده فردا جشن روز مادر داریم به مادرت بگو بیاد مدرسه

آقو ای ننه ما اومد تا چشم مدیر بهش خورد افتاد سر ما تا میخوردیم مارو زد.

ها ها ها...هی میگفت:

منو مسخره کردی بچه!؟رفتی باباتو آوردی واس روز مادر!؟

آقو آخر مارو بخاطر ای قضیه از مدرسه اخراج کردن...

پروندمونم فرستادن آموزش و پرورش ممنوع التحصیلمون کردن...

آخرشم ای ننه ما دست به صورتش نزد...ها ها ها ها ها ها...

خخخخخخخخخخخ





دیدگاه  •   •   •  1393/02/1 - 19:46
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
غضنفر میره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است... «
میگه: دروغ میگن پدر سگا ! خودم خوردم صابون بود!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/1 - 09:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

وقتی مامانم شام الویه درست میکنه:
من:مامان شام چی داریم ؟
مامانم:الویه
فرداش
من:مامان صبحانه چی داریم؟
مامانم:الویه
من:ناهار چی دادیم؟
مامانم:الویه
من:عصرونه؟
مامانم:الویه
من:گشنمه
مامانم:الویه
من:|
الویه:|
سیب زمینی:|
بقیه موارد:|
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

کجا میری بزن لایکو;)

دیدگاه  •   •   •  1393/01/28 - 21:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مرد باس موقع تفکر:-? سیبیلاشو بتابونه:x سیبیل نداشت موهای نومزدشو:) :
دیدگاه  •   •   •  1393/01/27 - 20:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دختر دوقلوهای سریال پایتخت با سیبیل بلند


دیدگاه  •   •   •  1393/01/21 - 18:15
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

در عجـبم از خـدایـی که به خوردنِ یک «سیبِ» ناقابل گیـر می‌دهد و آن وقت این همـه بی‌عـدالتـی و کُـشـتـار ِ انسانها را زیـر سبیـلی رد می‌کند...
به گمانـم خـدا بیشتر از آنکه پُـشتـیـبـانِ انسانـها باشد نگرانِ خوراکی‌هایش است!
3 دیدگاه  •   •   •  1393/01/19 - 18:57
+3
-1
*elnaz* *
*elnaz* *
موسیقی سکوت شب و بوی سیب...
یــــک قطعه شعر ناب و کمی پنجره............
دیدگاه  •   •   •  1393/01/18 - 21:36
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
لامصب این مورچه ها همش
فکر میکنن این سیبه واقعیه میان روش کصافطاااااا

..

.

فهمیدین اپل دارم یا بیشتر توضیح بدم عایا؟
دیدگاه  •   •   •  1393/01/15 - 22:29
+8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ