behzadsadeghi
در مجلس خواستگاری...بعد از نیم ساعت سکوت! مادر داماد:ببخشین,کبریت دارین؟ خانواده ی عروس:کبریت؟!برای چی؟! مادر داماد:والا پسرم می خواست سیگار بکشه... خانواده ی عروس:پس داماد سیگاریه...؟! مادر داماد:سیگاری که نه...والا مشروب خوردن ..بعد از مشروب سیگار می چسبه... خانواده ی عروس:پس الکلی هم هست...؟ مادر داماد:الکلی که نه...والا قمار بازی کرد,باخت! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره... خانواده ی عروس:پس قمارم بازی می کنه...؟! مادر داماد:آره...دوستانش توی زندان بهش یاد دادن... خانواده ی عروس:پس زندانم بوده...؟! مادر داماد:زندان که نه...والا معتاد بوده,گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن خانواده ی عروس:پس معتاد بوده...؟! مادر داماد:آره...معتاد بود,بعد زنش لوش داد... خانواده ی عروس:زنش؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!! !!!!! مادر داماد:اه,چقدر آدمو سوال پیچ می کنین!!!اصلا ما کبریت نخواستیم!... . نتیجه ی اخلاقی:همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین
♥ نگار ♥
دستام سالم بودن
سیگار سوخت...
دلم سوخت...
دستم سوخت... که دیگه نذارم دلم بسوزه
♥ نگار ♥
پسرداییم تا حالا لب به سیگار و قلیون نزده
بعد از اینکه تو عشقش شکست خورده
رفته الکترو اسموک (Electro Smoke) خریده میکشه!
آخه آدم انــــــقدرررر هـمـوژنـیـزه؟!