یافتن پست: #شب

نسیم(✿◠‿◠)
نسیم(✿◠‿◠)
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ...

ﺍﮔﺮ ﻗﻀاوتی ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺑﮑﻨﻢ...

دنیا ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﺪ...

ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ...

ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﯾﻢ...

«پنـاه»؛ میبرم «به خـدا»،

از عـیبی که؛ «امروز» در خود می بینم،

و؛ «دیروز»؛ «دیگران را» به خاطر، «هـمان عیـب»؛ ملامت کرده ام.

محتاط باشیم؛ در «سرزنش»؛ و «قضاوت کردن دیگران».

وقتی؛ نه از «دیروز او» خبر داریم؛ نه از «فردای خودمان»...
2 دیدگاه  •   •   •  1394/10/23 - 08:44
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقا ما یکبار خواستیم ادای این خارجیا رو دربیاریم،یه برگ روزنامه برداشتم بردم دسشویی، همیجورکه داشتم میخوندم دیدم نوشته....
اسیدپاشی در فلان جا
قتل شوهرتوسط همسرش
گوجه گران شد
نان گران شد
واژگونی اتوبوس با34کشته وزخمی
احتمال حمله نظامی
مرگ دلخراش4عضوخانواده 
غرق شدن دختری درآب
افزایش بهای مسکن
خودرو گران شد
دستگیری عاملان فروش گوشت الاغ بجای گوسفند
آیابفکر فشارشب اول قبرهستین؟؟؟
ورود ماست وبرنج سمی به بازارایران
اختلاس 2 هزارمیلیاردی بغیر ازاون 3 هزارمیلیارد
و.و.و.و.و.......
خلاصه العان یک هفته س دستشویی نرفتم
دیدگاه  •   •   •  1394/09/4 - 15:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دستت درس آقا
...........دیگه دستاش تو دستامه
(نایب الزیالرتونیم مشهد){-35-}
4 دیدگاه  •   •   •  1394/08/29 - 11:01
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







باتو آنقدر خوشبخت زندگی خواهم کرد
تا ناکام بمانند
آنان که برسر جداییمان
شرط بسته اند






دیدگاه  •   •   •  1394/08/29 - 10:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥








هرگز نمی توانی سن یک زن را از او بپرسی !
چرا که او هم نمی داند ؛
سنش با شب هایی که بغض کرده و گریسته چقدر است ...

" ایلهان برک "






دیدگاه  •   •   •  1394/08/29 - 10:52
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چشم حسودان کور شد بانو ...
دوست داشتند "چمـدان" ببندی از زندگیِ من ؛
اما خبــر ندارند ،
که دیشب برایم "روســری" باز کردی ...
(قشنگترین اسمس زندگیم)
دیدگاه  •   •   •  1394/08/24 - 16:40
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داغووووووووووووووووووووووووونم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مثه قیافه ی ی دونه ی  جدیدت





نخند پست احساسیه
1 دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:57
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با دو دسته از آدما هیچ وقت بحث نکن..



یکی کسایی که شبکه چهار نگاه میکنن
یکی کسایی که شلوار پارچه ای رو با کتونی میپوشن.!!
.
.
.
. اینا هیچی برا از دست دادن ندارن
دیدگاه  •   •   •  1394/08/23 - 11:49
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هی شدم تو یه اتاق حبس
ساعت یک و یازده صبح
شانس در دلو باز کرد
جاری شدم چون نشونه میبینم
اگه اینم دروغ باشه که په من یه حیوونه فریکم
توقع دارم که توقع ساختیم توقع رفت همشو باختیم , باختیم
از کجا شروع شد صحبت عشقیمون
خدا کجاستو معلمت کی بود
چطور زهر شده مسکنه دیروز
عذابه وجدان یا مطئنه بی روح
امیدوارم به امیدواری
دله شکست کی الان حقه
نمیخوام نمیخوام نمیخوام
این استرس همین جنگو قطع شه
حسم به تو تعریف نشدنی
حست به من چی چند تا خطه
به خودم شک کردم نکنه از خودت مطمئنی
تغییری یا تخریبی که صدم به صدمه کشنده ای
عاشقی نکردم از رو مجبوری نبود دستوری
دستو دلم چونکه دو دره نیست
آخر تجربه منو به بن بست کشید
اما عاشقت بودم که تظاهر کردم
عاشقتم من میگم چی بنویسه قضا و قدر راجب من
مرز حماقتو عشق مرز تباه شدن و پا گرفتن
کی میشه مثه کی کم آوردم نه تازه بهتر
میشد وایستاد بحث کرد
ولی درو کوبید بستش
پشت درو قفل کرد بعد
صدا زیاد موزیک پخشه
نمیدونه چی میخواد ازم خودشم دیوونست
چند ساله نمیدونم کی بودم ولی این رابطه بیهودست
حرفامو زودتر میگم دوستیا رووش منفین
خنده ها پوزخند میشن مثه شبو روز فرق میکردن
همه حرفامو خوب بد میفهمه ته صدات توش تردیدست
من فقط دنباله یه رابطم که هر جور باشه توش تضمینم
خوب بودش
دیدگاه  •   •   •  1394/08/16 - 20:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
يه روز يه زن شوهر باهم ميرن مسافرت شب تو پارك چادر ميزنن نصفه شب مرده بيدار ميشه به زنه ميگه ماه رو مي بيني ميگه اره ميگه ستاره هارو چي زنه ميگه اره ميگه اين نشانه چيه زنش ميگه نشانه عشق ومحبت مرده ميگه نشانه كوفته پاشو چادرمونو دزديدن
دیدگاه  •   •   •  1394/08/13 - 17:23
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ