یافتن پست: #شهر

M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
قسمتی از سفر نامه مارکوپولو:
شبی از شهری به نام قزوین میگذشتیم....
بگذریم...
خدا لعنتشان کند ! :))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:57
+7
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
چه فرقی دارد

پُشت پنجره اتاقت باشی

یا در خیابانهای شهر در حال قدم زدن

وقتی که آرزوهایت

در حبس باشند...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 01:40
+5
reyhan 70
reyhan 70
ساده که میشوی،همه چیز خوب میشود
خودت
غمت
مشکلت
غصه ات
هوای شهرت
آدمهای اطرافت
حتی دشمنت.
یک آدم ساده که باشی، برایت فرقی نمیکند که تجمل چیست، که قیمت تویوتا، لندکروز چند است، فلان بنز آخرین مدل، چند ایربگ دارد
مهم نیست، نیاوران کجاست، شریعتی و پاسداران و فرشته و الهیه کدام حوالی اند، رستوران چینی ها، گرانترین غذایش چیست.
ساده که باشی
همیشه در جیبت شکلات پیدا میشود
همیشه لبخند بر لب داری
بر روی جدولهای کنار خیابان راه میروی
زیر باران، دهانت را باز میکنی و قطره قطره مینوشی
آدم برفی که درست میکنی
شال گردنت را به او میبخشی
ساده که باشی
همین که بدانی بربری و لواش چند است
کفایت میکند
نیازی به غذای چینی نیست
آبگوشت هم خوب است
ساده که باشی
آدمهای ساده را دوست داری
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:05
+7
saman
saman
در CARLO
اینجا من هستم؛ ، سکوتی شکسته و درهم بخاطر هر روز ندیدن تو
اینجا من هستم ؛تهی از زندگی و روزمرگی ، خالی تر از همیشه؛ با کلافی درهم و پیچ در پیچ
معنی سکوتم را با چشمانم برایت بارها فرستاده ام
اینجا من هستم با آوازی که هرگز نشنیدی
من هستم و سازی مبهم
اینجا من مانده ام تنها در پس اندوه صدای کهنه سازم
من هستم و گلی پرپر شده از عشقی کور
اینجا در شهری دور من مانده ام به انتظار هر لحظه که بیایی
در شهری خاک گرفته و غروبی تنگ ،
من هستم و سیمایی شکسته تر از همیشه
اینجا من هستم و خیال همیشگی چشمان مشکی تو. . .
حتی كلمات هم دگر از نوشتن دردهایم عاجزند
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/12 - 15:23]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 15:12
+4
yagmur
yagmur
بیر اوچایدیم

بو چیر پینان یئلینن
باغلاشایدیم داغدان آشان سئلینن


آغلاشایدیم

اوزاق دوشن ائلینن
بیر گو[!]م آیریلیغی کیم سالدی؟
اولکه میزده کیم قیریلدی , کیم قالدی؟


استاد شهریار
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 12:25
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کمی رحم کن...لعنتی!

این طور که راه می روی.... به ناز......

شهر بیچاره می شود!!!


.........................."رضا کاظمی"..............
دیدگاه  •   •   •  1392/04/11 - 16:23
+2
sasan pool
sasan pool
روباه میره پیش خدا میگه خدایا چرامنو این همه حیله گرو دروغ گو آف[!]؟

خدامیگه ناشکرنباش. بروشهر ببین چه موجوداتی آفریدم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 21:59
+4
saman
saman
در CARLO
هیچگاه ویترینی نداشته ام تا دلم را در آن به نمایش بگذارم

در قامت یک فروشنده دوره گرد عاشق تو شدم

از این روست که تمام خیابان های شهر

عشق مرا میشناسند . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 17:29
+7
NeDa
NeDa
گول دنیا را مخور......!! ماهیان شهر ما از کوسه ها وحشی ترند /بره های این حوالی گرگ ها را میدرند /سایه از سایه هراسان در میان کوچه ها /زنده ها هم آبروی مردگان را میبرند.....
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 16:55
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ "ﯾﺎ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﻀﻞ " ﺩﺭ ﺷﻬﺮﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ:
ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻬﻤﺎﻥ
ﺍﺭﺩﺑﯿﻞ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻠﻨﺪﮐﺮﺩﻥ ﺍﺟﺴﺎﻡ ﺳﻨﮕﯿﻦ
ﺷﯿﺮﺍﺯ: ﻣﻮﻗﻊ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﺭﻓﺘﻦ
ﻟﺮﺳﺘﺎﻥ: ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﺮﻣﺰ ﮔﺮﻓﺘﻦ
ﻗﺰﻭﯾﻦ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺴﺘﻦ ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺶ
ﺗﻬﺮﺍﻥ: ﻣﻮﻗﻊ ﺩﯾﺪﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺷﮑﻞ
ﮐﺮﻣﺎﻥ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻥ ﺗﺮﯾﺎﮎ
ﺭﺷﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﮐﻤﺪ
دیدگاه  •   •   •  1392/04/10 - 16:35
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ