armin
بعد گذشت 2 روز: رای گیری در شهر غضنفر اینااا هنوز ادامه دارد....
ماموران با تیراندازی در حال پراکنده کردن جمعیت هستن.....
sasan pool
برای دیدنت ،
گشتم همه گل فروشی های شهر را ،
گل ها همه رنگ باخته ...
یک دسته بوسه آورده ام !
.......................................
مرد
اگر
بودم،
نبودنت را غروبهایِ زمستان
در قهوهخانههایِ دوری
سیگار میکشیدم
نبودنت
دود میشد
و مینشست رویِ بخارِ شیشههایِ قهوهخانه
بعد تکیه میدادم
به صندلی
چشمهایم را میبستم
و انگشتانم را دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه میکردم
تا بیشتر از یادم بروی
نامرد اگر بودم
نبودنت را
تا حالا باید
فراموش کرده باشم
مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
عاشقم
و نبودنت
پیرهنم شده است
........................................
مرد
اگر
بودم،
نبودنت را غروبهایِ زمستان
در قهوهخانههایِ دوری
سیگار میکشیدم
نبودنت
دود میشد
و مینشست رویِ بخارِ شیشههایِ قهوهخانه
بعد تکیه میدادم
به صندلی
چشمهایم را میبستم
و انگشتانم را دورِ استکانِ کمر باریکِ چایِ داغ حلقه میکردم
تا بیشتر از یادم بروی
نامرد اگر بودم
نبودنت را
تا حالا باید
فراموش کرده باشم
مرد نیستم اما
نامرد هم نیستم
عاشقم
و نبودنت
پیرهنم شده است
reza
یارب تو او را همچو من بر غم گرفتارش مکن
در شهر غربت ای خدا هرگز تو ازارش مکن
هر چند او از رفتنش چشمان من گریان نمود
لیک ای خدای مهربان از غصه پر بارش مکن . . .
t @ r @ n e
اهل تهرانم پیشهام شوفریست گاهگاهی میروم جایی سوی دوری دور دور آنجایی که شهر پیداست پیکانی دارم بهتر از هر ماشین رفته بودم سر خط دو سه تایی مسافر بزنم روزگارم بد نیست و حقوقم سر ماه راست در جیب صاحبخانه است بچهام بیتاب است و شبی در خواب دید که من بنزی دارم مشکی الگانس ناگهان از خواب پرید با نگاهی نگران گفت به من پشت صد بار گذشتن تاکسیها خواهم مرد پدری دارم بهتر از مادر من پدرم شوفر بود آن زمان گاری بود و باغی پر عطر یونجه پشت تهران شهری است که زمینی دارم که ندارد آبی به سراغ من اگر میآیید
sasan pool
این روزها دیگر
تعداد موهای سفیدم را نمیدانم
گاهی برای یادبود لحظهای کوچک
یک روز کامل جشن میگیرم
گاهی
صد بار در یک روز میمیرم
حتی
یک شاخه از محبوبههای شب
یک غنچه مریم هم
برای مردنم کافی است
گاهی نگاهم در تمام روز
با عابران ناشناس شهر
احساس گنگ آشنایی میکند
گاهی دل بی دست و پا و سر به زیرم را
آهنگ یک موسیقی غمگین
هوایی میکند
اما
غیر از همین حسها که گفتم
و غیر از این رفتار معمولی
و غیر از این حال و هوای ساده و عادی
حال و هوای دیگری
در دل ندارم
رفتار من عادی است
ashkan
از يه پايين شهري مي پرسن ''''زن ذليلي'''' يعني چي؟ ميگه: همونيه كه بالا شهريها بهش ميگن تفاهم
amir reza
بازم نه دیده خفت و نه اندیشه آرمید.
نی زان امیر قافله شب، خبر رسید.
آن بامداد پردگی شب، كه از افق.
سربرزد و به پرده شب گشت ناپدید.
و آن آفتاب دانش و انصاف و مردمی.
در شهر بند فتنه اهریمنی چه دید؟
reza
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن
بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمای تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق ؟
سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت
بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت
تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس
تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس
عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم
وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن
هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم
یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم
همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم
قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم