یافتن پست: #شکسته

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
..آی آدم ها!
شما را به کیش مهر می خوانم،
به کیش یک لبخند،
به کیش نگاه بی پیرایه کودکان،
به کیش زن و زیبایی و زمین،
به کیش زندگی،
ایمان بیاورید به پرتو گرم و روشن خورشید!
ایمان بیاورید به میل سبز گیاه برای روییدن!
ایمان بیاورید به شوق ساقهء شکستهء علف برای بقا!
ایمان بیاورید به کرمی که در پیله می بالد، پروانه می شود ،
می رود و خاطره سبک بالهایش را بر جا می گذارد!
ایمان بیاورید به گل واشده قاصدک!
ایمان بیاورید به ایمان!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 00:23
+3
ramin
ramin
آدم ها فقط آدم هستند،نه بيشتر و نه کمتر...
اگر کمتر از چيزي که هستند نگاهشان کني آن ها را شکسته اي و اگر بيشتر ازآن حسابشان کني،آن ها تو را مي شکنند.
بين اين آدم ها،فقط بايد عاقلانه زندگي کرد،
نه عاشقانه...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 22:27
+10
-1
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
انصاري‌فرد در پرسپوليس ماندني شد

کريم انصاري‌فرد پس از برگزاري پنجمين جلسه با مسئولان باشگاه پرسپوليس با اين تيم يک سال ديگر به توافق رسيد.
مسئولان باشگاه پرسپوليس چند جلسه با کريم انصاري‌فر داشتند اما با اين بازيکن به توافقات نهايي براي تمديد قرارداد نرسيدند.

به گزارش فارس، دقايقي پيش بالاخره اين طلسم شکسته شد و پس از برگزاري پنجمين جلسه با مسئولان باشگاه پرسپوليس و ديداري جداگانه با علي دايي کريم انصاري‌فرد يک سال ديگر براي امضاي قرارداد با قرمزپوشان به توافق رسيد.

انصاري‌فرد قرار است امشب يا صبح فردا قرارداد خود را امضا کند و از فردا بعد از ظهر در تمرينات پرسپوليس شرکت خواهد کرد.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/18 - 18:09
+7
-2
alireza
alireza
لئوناردو داوينچی موقع کشيدن تابلو "شام آخر" دچار مشکل بزرگی شد: ميبايست " نیکی" را به شکل "عيسی" و " بدی" را به شکل "يهودا" يکی از ياران عيسی که هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت کند، تصوير می کرد. کار را نيمه تمام رها کرد تا مدل های آرمانی اش را پيدا کند. روزی دريک مراسم، تصوير کامل مسيح را در چهره يکی از جوانان يافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هایی برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريباً تمام شده بود؛ اما داوينچی هنوز برای يهودا مدل مناسبی پيدا نکرده بود… کاردينال مسئول کليسا کم کم به او فشار ميآورد که نقاشی ديواری را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جست و جو، جوان شکسته و ژنده پوش مستی را در جوی آبی يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا کليسا بياورند، چون ديگر فرصتی برای طرح برداشتن از او نداشت. گدا را که درست نمی فهميد چه خبر است به کليسا آوردند، دستياران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوينچی از خطوط بی تقوايی، گناه وخودپرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند نسخه برداری کرد وقتی کارش تمام شد گدا، که ديگر مستی کمی از سرش پريده بود، چشمهايش راب
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 17:44
+11
saman
saman
در CARLO
دعا کن دعام بگیره اگه حتی خیلی دیره
برای از تو گذشتن دل من دیگه اسیره

دعا کن دعام بگیره تو نری و بی وفا شی

دعا کن دعام بگیره نری و از من جدا شی

این تموم ماجرا نیست بی تو این لحظه ها خالیست

دعا کن دعام بگیره عشق من که ادعا نیست

بیا و به این شکسته بی ترحم باز تو رو کن

بیا با ناز قدمهات دلمو تو زیرو رو کن

عزیزم به جون چشمات عشق تو کرده اسیرم

بیا تا با چشم مستت کمی ارامش بگیرم

تموم خاطرت این شد یه دعا یه دنیا غصه

دلی که به انتظارت عمری منتظر نشسته{-47-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 16:26
+8
saman
saman
در CARLO
رسیدیم لحظه ی اخر دو تا ضربه ی مکرر



روی سیم داغ گیتار اخرین نت چشامون تر



میریم اما دلشکسته



میریم اما هردو خسته



مهر باطل عشق باطل



گریه هامون از ته دل



البوم ع[!]ا مردد



خاطراتمون ته خط



رسید لحظه ی جدایی اینم از امضای اخر



اخرین نگاه تبدار مهر باطل عشقمون پر
دیدگاه  •   •   •  1392/04/17 - 13:17
+7
saman
saman
دیده ای شیشه های اتومبیل را وقتی ضربه ای

می خورند و می شکنند؟

دیده ای شیشه خرد میشود ولی از هم نمی پاشد؟

این روزها همان شیشه ام

خرد و تکه تکه .....

از هم نمی پاشم ....

ولی شکسته ام ...

باور کن ...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 17:44
+5
saman
saman
در CARLO
می خواهم در آسمان خدا پرواز کنم
برسم به مرز بودن

برسم به اوج زیستن

شاید پرنده ی آزادی را دیدم

و شاید بتوانم بر بام دلت بنشینم

می خواهم با خداوند راز و نیاز کنم

می خواهم مثل هر شب با خدا خلوت کنم

شاید آن روز ها دوباره تکرار شوند

شاید لبخند های خوشبختی دوباره پدیدار شوند

شاید آن باد بهاری بوزد بر صورتم

می خواهم دوباره نو شوم

می خواهم با صدای تو بیدار شوم

می خواهم طرحی از دوستی روی زندگی بزنم

می خواهم با تمام وجودم فریاد بزنم

افسوس که یادم رفته بود کسی صدایم را نمی شود!

افسوس که یادم رفته بود برای پرواز، بال هایم را می خواهم

مدت هاست که بال هایم شکسته

مدت هاست در قفسی حبس شده ام

مدت هاست که پرواز کردن از یادم رفته

مدت هاست که خلوتم را از من دزدیده اند
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 12:33
+3
saman
saman
در CARLO
تکه تکه خاطرات شکسته را کنار هم چیدم


تکه تکه روزهای از دست رفته را


اما تو نبودی...


چقدر جایت میان خاطراتم خالی بود


در تمام آن روزها


چقدر به احساس بودنت نیاز داشتم


چقدر...


حالا تو هستی


جایی دورتر از گذشته و نزدیکتر به روزهای



در پیش


جایی میان خاطرات بارانی این روزهایم


کجایی....


دل نگرانی هایت ، دل نگرانم می کند


چقدر حرف برای گفتن با تو دارم


و چقدر واژه کم می آورم امروز برای



از تو نوشتن...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/16 - 09:25
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
دلشکسته ام . . .
همچون مادرى که ، لباسهاى ورزشى بچه اش بوى سیگار میدهد . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/15 - 00:24
+11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ