♥ نگار ♥
دیشب مهمون اومد خونمون گودزیلاشون رفت تو اتاقم بازی کنه!
بعد اومده با بغض میگه:
_دستم خورد مجسمه ات شکست...
(محض اطلاع: ما خـیـــــــــــلـــــی با این مهمونا رو در وایستی داریم)
منم اومدم با ادب جواب بدم میخواستم بگم :فــدای ســرت..
حواسم نبود گفتم: بـــــخـــوره تــــو ســــرت!!!
والدین گودزیلا -_-
من
مامان بابام O_o
بعد اومده با بغض میگه:
_دستم خورد مجسمه ات شکست...
(محض اطلاع: ما خـیـــــــــــلـــــی با این مهمونا رو در وایستی داریم)
منم اومدم با ادب جواب بدم میخواستم بگم :فــدای ســرت..
حواسم نبود گفتم: بـــــخـــوره تــــو ســــرت!!!
والدین گودزیلا -_-
من
مامان بابام O_o