یافتن پست: #صاف

مهسا
مهسا
انگار قرار نیست با تو بی حساب شوم

سالهاست که رفته ای

اما...

هنوز هم اشکهایم

دارند حساب دیدنت را

با چشم هایم صاف می کنند...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 16:33
+4
مهسا
مهسا
بساط کرده ام

و تمام نداشته هایم را

ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ...

بی انصاف چانه نزن

ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ ...

به قیمت عمرم

تمام شده
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 15:52
+5
sasan pool
sasan pool
گر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری
همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را
هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را؟
اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم

من آن زلال پرستم٬ درآب گند زمان
که فکر صافی آبی چنین لجن بودم

غریب بودم و گشتم غریب تر٬ اما:
دلم خوش است که در غربت وطن بودم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 15:38
+2
ronak
ronak
من توام،تو منی! حالا این پاهای کیه؟؟!
اه...کصافط! دیدی آخـــــــــرشم،گُمـــم کردی ..!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/19 - 17:41
+9
ronak
ronak
آخه بابای کصافــــــــط...من خفه شدم که :|
دیدگاه  •   •   •  1390/11/19 - 17:33
+8
ronak
ronak
خُــــب بده بخورمش دیگه کصافط!
دلم گشـــنــــشه ..!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/19 - 17:31
+7
فکل مکل
فکل مکل
زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه…
دیدگاه  •   •   •  1390/11/19 - 13:20
+5
فکل مکل
فکل مکل
زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه… {-18-}{-18-}{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/11/19 - 13:16
+5
-1
نیوشا
نیوشا
{-20-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 01:20
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
غضنفر تو هواپیما تفنگشو میذاره رو مخ خلبان و میگه:از همینجا صاف میری بندرعباس خلبانه میگه:حالا چرا بندرعباس؟ میگه :آخه دوستم قراره از اونجا قاچاقی ببردم دوبی
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 12:34
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ