یافتن پست: #صدا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﻋﻼﻗﻣﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻋــﻠﯿﺮﺿﺎ ﺣــﻘﯿـــﻘﯽ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﺪ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺎ ﮐﻔﺶ " ﺗﻦ ﺗـــﺎﮎ " ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ
ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﮐﻔﺶ ﺑﮑﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﺻﺪﺍ ﺁﺏ ﻫﻮﯾﺞ ﺑﺪﻩ
4 دیدگاه  •   •   •  1393/04/3 - 20:54
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو این روزایی که دانشجوها امتحان دارن از دانشجو های عزیز یه سوال دارم لدفن همگی با صدای بلند جواب بدین :

what do we want?
2 دیدگاه  •   •   •  1393/04/3 - 20:49
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از نظر صداسیما تیم ملی سه حالت بیشتر نداره :
برد ( مقتدرانه )
مساوی ( ارزشمند )
باخت ( چیزی از ارزش ما کم نکرد ) ...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/3 - 19:47
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اینو بخون انگار 6تا لیسانس گرفتی
بچه ای از پدرش پرسید سیاست یعنی چه؟
پدر میگه:برای تو یک مثال در مورد خانواده ی خود میزنم..
من حکومت هستم
چون همه چیزرا من تعیین میکنم.
مامانتت جامعه است چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه .
کلفتمون ملت فقیر و پابرهنه هست چون ازصبح تا شب کا میکنه و هیچی نداره
تو روشنفکری چون داری درس میخونی و پسر فهمیده ای هست
داداش کوچیکت هم ک دو سالشه نسل اینده است...........
پسرک نصف شب باصدای برادر کوچیکش از خواب میپره و میبینه زیرش کثیف کرده میره
توی اتاق خواب پدر و مادرش میبینه پدرش توی تخت نیست و مادرش ب خواب عمیقی فرورفته و هرکار میکنه مادرش بیدار نمیشه.
میره تو اتاق کلفتشون ک اونو بیدار کنه میبینه باباش با کلفتشون خوابیده!!!!!!!!!!!!!
فردا صبح باباش ازش میپرسه :پسرم فهمیدی سیاست چیه؟
پسر میگه:
بله پدر سیاست یعنی اینکه حکومت ترتیب ملت فقیر و پابرهنه رو میده درحالی ک جامعه ب خواب عمیقی فرورفته و روشنفکر هر کاری میکنه نمیتونه جامعه رو بیدار کنه درحالیکه نسل اینده داره تو کثافت دست و پا میزنه.......
دیدگاه  •   •   •  1393/04/2 - 19:53
+7
SADAF.SHAHLAI
SADAF.SHAHLAI
چه سکوتی دنیا رافرا میگرفت اگا هرکسی تنها به اندازه صداقتش سخن میگفت.......{-47-}
دیدگاه  •   •   •  1393/04/1 - 13:13
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮎ ﻣﻮﻗﻊ ﻋﻘﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﮕﻪ ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻫﺎ
ﮔﻔﺖ: ﺑﺎ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻋﺸﻘﻢ ﮎ ﻧﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻢ .......
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﻌﺪﭼﺸﻤﺘﻮﻥ ﺭﻭﺯﺑﺪﻧﺒﯿﻨﻪ ﺩﻭﻣﺎﺩﭼﻨﺎﻥ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮﺻﻮﺭﺗﺶ ﮎ ﺻﺪﺍ ﺁﺏ ﻫﻮﯾﺞ
ﺩﺍﺩ
ﻋﻘﺪﺷﻢ ﻧﮑﺮﺩ .ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮ ﻭﺧﻮﺍﻫﺮﺷﻮﻫﺮﺷﻢ ﮔﯿﺴﺎﺷﻮﮐﻨﺪﻥ ﭼﻮﻥ ﺟﻠﻮ
ﻓﺎﻣﯿﻼ
ﺁﺑﺮﻭﺷﻮﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .....
ﻭﺍﻣﺎﺑﺎﺑﺎﯼ ﻋﺮﻭﺱ !!! ﺑﺎﮐﻤﺮﺑﻨﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩﺑﻪ ﺟﻮﻧﺶ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﮎ ﺟﺎﺩﺍﺷﺖ ﺯﺩ
ﺳﯿﺎﻩ ﻭﮐﺒﻮﺩﺵ ﮐﺮﺩ !..
ﺍﻻﻧﻢ ﻃﻔﻠﮏ ﺗﺮﺷﯿﺪﻩ ﻫﯿﭽﮑﺴﻢ ﻧﻤﯿﺎﺩﺑﮕﯿﺮﺵ .
ﺑﺎﺑﺎﺷﻢ ﻧﻤﯿﺰﺍﺭﻩ ﺍﺯﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ , ﻋﺸﻘﺸﻢ ﺍﻻﻥ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭﻩ
ﺯﻧﺸﻢ ﺧﻌﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ !!!......
ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺧﻼﻗﯽ:
ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﻋﻘﺪﺍﺯﭘﺪﺭ ﻭﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ !.... ﺑﺎﺗﺸﮑﺮ !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 19:51
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقاهه میره سربازی، دور كلاش قرمزی،

آچین و واچین….با صدای چی؟

با صدای مرغ…..

یه مرغ دارم ر وزی 2 تا تخم میكنه، چرا 2 تا؟

چون دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده….

شاید پشت كوه انداختی؟ نه خیر ،

زنجیر منو بافتی، بله . بابا اومده ، با كی اومده؟

اون كیه باهاش؟ چی چی آورده ؟ نخود و كیشمیش ،

با صدای چی؟ با صدای گاو ، گاو حسن چه جوره ؟

نه شیر داره نه
.
.
.
.
.
.
.
.
.…………… واقعاَ نشستی همشو خوندی؟
من بهت افتخار می کنم:))
دیدگاه  •   •   •  1393/03/31 - 18:40
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی مواظب باش!!!

اگه باشنیدن صداش دلت لرزید…

اگه از بدی هاش فرار نکردی و موندی…

دیگه تمومه…!!!

اون شده همه ی دنیـــــــــــــــــــات
دیدگاه  •   •   •  1393/03/30 - 17:55
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختر عمه ی من داشت شوهرشو صدا می زد می گفت:
پیشی من...
موشی من...
جوجوی من...
بعد به من گفت وحید و صدا کن...
منم بلند گفتم : حیوون زنت کارت داره!
نمی دونم چرا 6 ماهه دخترعمه ام باهام حرف نمی زنه
مگه پیشی و موشی وجوجو 3 تاشون حیوون نیستن؟-___________-
دیدگاه  •   •   •  1393/03/28 - 12:46
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

  با من بخوان ... با من بمان http://s5.picofile.com/file/8113058918/ebiiiiiiiiii.wma.html

5 دیدگاه  •   •   •  1393/03/28 - 12:23
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ