یافتن پست: #صدا

saeed
saeed

ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﻮﺍﺷﮑﻲ ﻫﺎ ﻣﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ.. !!!
ﻳﻮﺍﺷﮑﻲﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺷﺒﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ!!
ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻮﺳﻪ ﻫﺎﻱ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﻲ!!
ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻱ ﺁﻫﺴﺘﻪﮔﻔﺘﻦ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ !!".
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 12:36
+2
saeed
saeed

مهم این است كه فقط باشد


 زندگی كند، لذّت ببرد و نفس بكشد 


و تو هستی 


كه با دیدنت رنگ رخسارم تغییر می كند 


و صدای قلبم آبرویم را به تاراج می برد 


 پس  دوستت دارم  ای  بهترینم


  مهم این است كه تو فقط باشی 


 زندگی كنی و نفس بكشی


 حتی اگر 


مال من نباشی

دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 12:19
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بی صدا آمد!
چه غوغا کردو رفت
بینوا دل را چه رسوا کردو رفت
در درونم شعله های عشق ریخت
عاقبت صد فتنه بر پا کردو رفت
روز من شب کردو شب را پر ز تب
زندگی را یک معما کردو رفت ...




دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:36
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خدا منو آفرید که عاشق تو باشم
جز عاشق تو بودن کاری نداشته باشم
خدا به من نفس داد تا از تو شعر ببافم
تا که ببینی هردم دور تو در طوافم
یه حسی داد تا زنده م صدات باشه تو گوشم
به شوق داشتن تو تن پوش عشق بپوشم
خدا چشامو وا کرد تا تو رو خوب ببینم
از دشت دلخوشیها برات شادی بچینم
خدا دلو به من داد تا به تو مبتلا شم
که روز میلاد عشق دست خالی نباشم
خدا تو رو به من داد تا تو قلب تو جا شم
تو مروارید احساس من صدف تو باشم
من صدف تو باشم





دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:26
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیوار؛ عکس؛ خاطره؛ مهتاب؛ شب؛ سکوت

کابوس تلخ آینه ها، تار عنکبوت

یک جفت چشم منتظر از سال های پیش

کوچه؛ گریز؛ پنجره؛ عابر، صدای سوت!

نزدیک زنگ خانه ... نه! انگار دور شد

یک سایه در تلاطم شب، قلوه سنگ، شوت!

یادم نرفته! جشن تولّد گرفته ام!

کیک بزرگ خامه ای، گیلاس و شاهتوت

موزیک لایت، وهم و شبح، [!]، نور شمع

باران تند هق هق و ویرانی سکوت

اینبار هم بدون تو تشییع شد دلم

بیست و سه،بیست و چار...من و شمع و اشک...فوت!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:10
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



لبهایم را پر از واژه های حضور میکنم
قلبم را لبریز دوست داشتن
کنار دلتنگی پهلو میگیرم
گویی برای شکستن آماده ام. . .
من واژگان را جز برای دوست داشتن صدا نمیزنم
و سکوت را در پی فریاد دقیقه ها میرقصانم
شاید باز رهگذر روزهای خالی از دلهره باشم


دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:07
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



میبندم چشمانم را تا شاهد خرد شدن احساسم نباشم

میگیرم گوش هایم را تا صدای شکستنش را نشنوم

اما افسوس صدایش تمام قلبم را به لرزه در آورده است

قلبم تکه تکه شده است...

شکستن قلب درد دارد درد


دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:31
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺷﺪﻩ ﺩﺭه ﺍﺗﺎﻗﺘﻮ ﺑﺒﻨﺪﯼ

ﭼﺮﺍﻏﺎ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﯽ

ﭘﺘﻮ ﺭﻭ ﺑﮑﺸﯽ ﺭﻭ ﺳﺮﺕ

ﭼﺸﺎﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﯽ

ﺻﺪﺍﯼ ﻧﻔﺴﻬﺎﺗﻮ ﺑﺸﻨﻮﯼ


ﺗﯿﮏ ﺗﯿﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﭘﺘﮏ ﺑﺸﻪ ﺗﻮ ﻣﻐﺰﺕ


ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ،ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ،ﯾﺎﺩ ﮔﺬﺷﺘﺖ ﺑﯿﻔﺘﯽ


ﮔﺮﯾﺖ ﺑﮕﯿﺮﻩ


ﺿﺠﻪ ﺑﺰﻧﯽ،ﻫﻖ ﻫﻖ ﻫﺎﺗﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺑﺪﯼ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﺸﻨﻮﻩ ﺻﺪﺍﺷﻮ


ﺑﻌﺪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﭼﻘﺪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ


ﺑﻌﺪ بفهمی ﭼﻘﺪ ﺑﯿﮑﺴﯽ


ﺑﻌﺪ ﺑﻔﻬﻤﯽ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ...

ﻧﺸﺪﻩ؟!؟

ﺧﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻫﻢ ﻧﺸﻪ ﺑﺮﺍﺕ...

دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:16
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



انگار خـــــــدا توی صداشون کـُدئین تزریق کرده ؛

با آدم که حرف میزنن دردهای آدم تسکین پیدا میکنن!


مامانا رو میگم،

سلامتی تک تکشون از صمیم قلب!





دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گوش کن ...
صدای نفس های پاییــــــــــز میآید .
نگرانی هایت را از برگ های درختان آویزان کن،
چند ساعت دیگر میریزید ..
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 18:17
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ