♥ نگار ♥
حس دلجوئی از یك نفر حس خوب
سرم واسه دعوا درد میكنه احساس خجالت و شرمندگی میكنم
می خوام گریه كنم حس غرور
حس میكنم حرف نزنم بهتره دلشوره دارم- دلواپسم
یه نوشیدنی می خوام دارم از خنده روده بر میشم
یه همصحبت می خوام بی تفاوتی
حواسم این ور اون وره می خوام یه كم برقصم احساس توهم حس كنجكاوی
از دست این سیستم نرمش نیازدارم
دلم تنگ شده ! همه چیز مطابق میلمه
حس دلجوئی از یك نفر حس خوب
سرم واسه دعوا درد میكنه احساس خجالت و شرمندگی میكنم
می خوام گریه كنم حس غرور
حس میكنم حرف نزنم بهتره دلشوره دارم- دلواپسم
یه نوشیدنی می خوام دارم از خنده روده بر میشم
افتضاح یه حس عشقولانه
احساس میكنم حالم خوب نیست احساس ترس
عصبانی ام بی خیالی
حس انتقام و نفرت حس گیتار زدن
استرس دارم حس میكنم خیلی تنهام
احساس خوشبختی میكنم حوصله هیچكی رو ندارم
درمانده گی و پریشونی .دارم بالا میارم
سردمه گشنمه
امیدواری منتظر یه اتفاق خوبم
حس كنجكاوی و فضولی خوشحالم و شاد
پشیمونی دارم حرص میخورم
خوابم میاد - خسته ام حس میكنم هیچ چیز مطابق میلم نیست
احساس شكست میكنم ذوق كردم از خوشحالی
حس میكنم به هیچ كس اعتماد ندارم انگار دارم عاشق میشم
یه همصحبت می خوام بی تفاوتی
فكرم مشغوله حس ماهیگیری
سر در گمی - خودمم نمیدونم چمه انتظار میكشم
حس میكنم یه یك مقدار تفریح نیاز دارمغمگین و افسرده
حواسم این ور اون وره می خوام یه كم برقصم احساس توهم حس كنجكاوی
از دست این سیستم نرمش نیازدارم
دلم تنگ شده ! همه چیز مطابق میلمه