یافتن پست: #عشق

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







مرادرآغوش بگیر‎
آغوش تو بوی عشق می دهد‎
بوی خوش دوستت دارم ‎
ومن چون پیچکی ظریف تنهامانده درباد‎
میپیچم باتمام وجودم ‎






دیدگاه  •   •   •  1393/05/16 - 14:43
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







مرادرآغوش بگیر‎
آغوش تو بوی عشق می دهد‎
بوی خوش دوستت دارم ‎
ومن چون پیچکی ظریف تنهامانده درباد‎
میپیچم باتمام وجودم ‎






دیدگاه  •   •   •  1393/05/16 - 14:41
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







من پذیرفتم شکست خویش را!

من پذیرفتم که عشق افسانه است!

این دل درد آشنا دیوانه است!

میروم شاید فراموشت کنم!

یا فراموشی هم آغوشت کنم!

میروم از رفتنم دل شاد باش!

از عذاب دیدنم آزاد باش!

گرچه تو تنهاتر از من میشوی!

آرزو دارم ولی عاشق شوی!

آرزو دارم بفهمی درد را!

تلخیه برخوردهای سرد را!






دیدگاه  •   •   •  1393/05/16 - 14:36
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نه شکست عشقی خوردم...نه ناراحتم...نه بی حوصله ام...فقط خسته ام...خسته از زندگی...از روزای تکراری ...از اتفاقای افتاده

شبتون بخیر دوستای خوبم
4 دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 22:21
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مکالمه دعوای بین دوست دختر / پسرا :
دختر:تو لیاقت عشق منو نداشتی،بای
پسر:تو دیگه حرف از لیاقت نزن،بای
دختر:آره لیاقتت همون gf قبلیت بود،بای
پسر:به خاطر اخلاق گندت گذاشتمت کنار،بای.
دختر: مگه چکار کردم؟؟بای.
پسر:چکار کردی؟چکارکردی؟!!!بای.
دختر: آره بگو چکار کردم مگه؟ بای.
پسر:حوصله ندارم گلم،بای
دختر:چرا عشقم،بای :|
پسر:خسته ام سرم درد میکنه ، بای =|
دختر: پس بخواب عشقم فعلا استراحت کن، بای:|
پسر: باشه،ببخش،بوس،بای =|
دختر: دوستت دارم فدات،مواظب خودت باش،بای، :|
شمام بسه دیگه،برو بینم، بای!!!!!!!!!!!!!
یعنی ی مشت روانیییییییییی دور هم جمع شدن و تشکیل مملکت دادن بای :|
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/13 - 15:04
+4
saeed
saeed
ES ES
1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/11 - 16:23
+7
سرزنش   %d8%af%d8%b1%d8%af %d9%88 %d8%af%d9%84 %d8%ae%d8%af%d8%a7 %d8%ad%d9%82%db%8c%d9%82%d8%aa %d9%87%d8%a7%db%8c %d8%aa%d9%84%d8%ae %d8%ac%d9%85%d9%84%d8%a7%d8%aa %da%a9%d9%88%d8%aa%d8%a7%d9%87 %d9%88 %d9%be%d8%b1%d9%85%d8%b9%d9%86%db%8c %d8%aa%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c
می خـــواهی سرزنشم کنی ؟
کفش هایم را بپوش…
راهم را قدم بزن…
دردهایم را بکِش…
سال هایم را بگذران…
بعد حق داری سرزنشم کنی!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/10 - 14:12
+7
farhad
farhad
آنان که عشق را میفهمند عذاب میکشند؛

آنان که عشق را نمی فهمند عذاب میدهند...!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 18:04
+3
farhad
farhad
 

نبود
پیدا شـد
آشنا شـــد
دوست شـــد
مهر شـــــــــــــد
گرم شــــــــــــــــــد
عشق شــــــــــــــــــــــــد
یار شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تار شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
بد شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
رد شـــــــــــــــــــــــــــــــــــد
سرد شــــــــــــــــــــــــد
غم شــــــــــــــــــــــد
بغض شـــــــــــــد
اشک شـــــــــد
آه شــــــــــد
دور شـــــد
گم شـــــد
تمام شد


1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 18:01
+3
korosh
korosh



ایمان موسوی هم اشفاگری کرد: دوست خانوادگی قلعه نویی 50 میلیون تومان از من پول گرفت!



 

پرسپولیس نیوز :  ایمان موسوی می گوید:«گفتند 6 میلیون چکم را پاس کن، در دربی فیکس هستی!»



نزدیک به یک سال و اندی سکوت و ناگهان شکستن آن. سکوتی که وقتی می شکند در آن حرف های مهمی نفهته است. حرف از ایمان موسوی است و ناگفته های «کوچکی» که از دوران حضورش در استقلال به زبان می آورد. او بعد از مصاحبه جنجالی جواد نکونام، لب به سخن می گشاید و حرف هایی می زند که می تواند در تاریخ فوتبال ایران بسیار مهم و به یادماندنی باشد.


 


او ماجرای پولی را تعریف می کند که نکونام کدهایش را داده بود؛ پولی که دوست نزدیک امیر قلعه نویی در استقلال از او گرفته بود. موسوی داستان هایی تعریف می کند که می گوید بخش کوچکی از آن اتفاقات هستند. از شبی می گوید که در بیمارستان بستری شد و تا مرگ رفت اما استقلالی ها سراغش نیامدند. این شما و این مصاحبه ای جنجالی از بازیکنی که روزهای تلخی را در استقلال سپری کرد.


 


جواد نکونام روز گذشته با خبرورزشی مصاحبه ای انجام داد و غیرمستقیم از اتفاقاتی که برای تو در استقلال رخ داد، حرف زد. دوست داریم از زبان تو صحت این ماجراها را بشنویم.


اول از همه بگویم برای من استقلال یعنی عشق. روزی که بازیکن این تیم شدم، انگار به تمام آرزوهای زندگی ام رسیده ام. بازی در تیمی که خیلی بازیکن بزرگ داشته و هرکسی شانس بازی در آنجا نصیبش نمی شود. مخصوصا امیر قلعه نویی من را خواسته بود. همیشه آرزو داشتم در این تیم بازی کنم، پس وقتی به آنجا رفتم انگیزه بسیاری داشتم. همه چیز از اولین مسابقه ای شروع شد که برای مقابل گهر گل زدم و خبرنگاری پرسید تو خیلی پاچه خواری امیر قلعه نویی را می کنی. کسی که من را می شناسد می داند علاقه ام را پنهان نمی کنم. اگر حرفی می زنم از روی علاقه است. همانجا گفتم من احتیاجی به پاچه خواری ندارم، با بازی کردن خودم را نشان می دهم. این حرف ها باعث شد تا برایم اتفاق تازه ای بیفتد. یک جورهایی می توانم بگویم روزهای تلخ من از همانجا شروع شد. در بازی بعدی مقابل آلومینویم هم گل سه امتیازی زدم ولی در بازی ساپیا نیمه اول تعویض شدم و بعد از آن رفتارها عوض شد. دیگر خبری از آن تماس ها نبود که ایمان جان ما تو را دوست داریم و می خواهیم به استقلال بیایی. دومین مشکل من در استقلال، داشتن یک ماشین خوب بود. خیلی ها فکر می کنند فوتبالیست ها آدم های ثروتمندی هستند. وقتی با آن ماشین به تمرین استقلال رفتم بعضی ها فکر کردند من بچه پولدارم در حالی که نمی دانستند همان ماشین را قسطی خریده ام و پول زیادی ندارم. هر چه از نفت تهران گرفته بودم، سرمایه زندگی ام بود.


کمی داستان را باز می کنی؟ جواد نکونام از پولی حرف زد که یکی از نزدیکان امیر قلعه نویی از تو گرفته است.


بعد از جدایی از نفت، تمام سرمایه ام 50 میلیون تومانی بود که از ته مانده قراردادم باقی مانده بود. ماشینم را قسطی گرفته بودم و باید قسطش را می دادم. اتفاقا رنگ ماشینم به عشق استقلال آبی بود.یکی از نزدیکان قلعه نویی که فکر می کرد چون چنین ماشینی سوار می شوم، پس پولدار هستم. و به من گفت چرا پولت را در بانک گذاشته ای،

آخرین ویرایش توسط korosh در [1393/05/8 - 13:53]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 13:52
+1
-2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ