یافتن پست: #عشق

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی

گفت حق است که با آتش ما دم سازی

گفتم این عدل نباشد که دلم ریش شود

گفت این سادگی توست که دل می بازی

گفتم آخر تو بگو عدل خداوند کجاست؟

گفت آنجاست که تو در ره خود سر بازی

گفتم این عشق نباشد که پرستم خود را

گفت پس جان بده چون کرده ای آتش بازی





دیدگاه  •   •   •  1392/09/23 - 19:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

چشمانم تو را می خواهند تا به ان ها

راه و رسم گریه کردن را بیاموزی

لبانم صدایت می زنند تا به ان ها

بگویی چگونه بخندند

دستهایم به سویت دراز است

که انها را به سوی شهر عشق ببری

اما نمی دانم چرا پاهایم با تو همراه نیست

که بخواهی به خاکسترم بنشانی؟

دیدگاه  •   •   •  1392/09/23 - 18:58
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥





حالا که

کم داریم عشق را

اگر خلوت عاشقانه ناز میکند و پیش نمی آید

تو بیا ، به سراغش برویم

در خلوتی که زبان نور الکن است

و صدای آه .... تار به تار تن را می نوازد

نفس های رفته باز بر می گردند

داغ میشوند

و

بالا و پایین می خزند لبها ... بی اختیار

!!!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/23 - 18:43
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


خداوندا به من بیاموز:



دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند



عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند



محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند



بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند







و بخندم با کسانی، که هرگز شادیهایشان را با من قسمت نکردند.

دیدگاه  •   •   •  1392/09/22 - 21:29
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



عاشق عدد 7 و همه باریکنای 7 پوشم !!

اینا عشقای منن

مخصوصا فرهاد و raul




دیدگاه  •   •   •  1392/09/22 - 21:18
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این واژگان هر آنچه که دارند می دهند


تا شعر ها مرا به تو پیوند می دهند!




حتی برای کشتنم این دشمنان هنوز


تنها مرا به جان تو سو گند می دهند!!




با این گدازه ها چه کنم ؟دردهای من


بوی گدازه های دماوند می دهند!



از مادرت بپرس که در وادی شما


یک قلب واژگون شده را چند می دهند؟




دیوانگی مجال غریبی است عشق من!


زنجیرها مدام مرا پند می دهند!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/22 - 18:59
+4
محمد
محمد
بعضی رابطه هام هست یهو شوخی شوخی جدی میشه...
انقدر که میشه "عشق"...
بدیش اینه که طرف هنوز شوخی گرفته...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/22 - 18:26
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هر چه بیشتر عشق بورزید،

عشق و شور زندگی بیشتری به شما روی خواهد آورد.

" باربارا دی آنجلیس "


دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 22:50
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﭼﻘﺪﺭ ﺷﯿﺮﯾﻨﻪ ﻭﺳﻂ sms ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺑﺒﺮﻩ ﺻﺒﺢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ :

ﻗﺮﺑﻮﻥ ﻋﺸﻘﻢ ﺑﺮﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﺑﺮﺩﻩ ...

ﻣﻨﻢ ﯾﻪ ﺷﺐ ﻭﺳﻂ sms ﺑﺎﺯﯼ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﺑﺮﺩ ﺻﺒﺢ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﻧﻮﺷﺘﻪ :

ﻣُـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــﺮﺩﯼ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 19:45
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


آن روزها که پنجره ام رو به صبح بود


می شد به سایه های نگاه تو دل سپرد



می شد محیط خاطره ها را حساب کرد


می شد خطوط چهره احساس را شمرد!


 



آن روزها که زیر نفسهای آفتاب


خواب از سر لبان شب آلود می پرید



وقتی عبور ثانیه ها سرد سرد بود


من در تو ضرب می شد و آتش می آفرید!


 


مجذور اشتیاق سلامی دوباره بود
جذر بهار و آئینه می شد بلوغ مرگ



می شد برای صورت گل مخرجی نوشت
کسر همیشه ساده نمی شد به دست مرگ!


 



در خشکسال دل به توان می رسید اشک
جمع شب و ستاره جوابش طلوع بود



راهی شدن به سمت صدای رسای عشق
منهای هر بهانه جوابش شروع بود!


 



آن روزهای خوب و شکوفائی و ظهور
آن روزهای رویش و تکثیر و انتشار



آن روزهای چشمه و خورشید و زندگی
آن روزهای آبی و باران و آبشار!


 


 


امشب به نام نامی آن روزهای پاک
ژرفای عشق را به تو تسلیم می کنم



دریای پر تلاطم فریاد خویش را
بر ساحل سکوت تو تقسیم می کنم!


 



در دفتر حساب خود امشب نوشته ام
ای لحظه های من به توان حضور تو



وقتی کتاب فاصله ها بسته می شود
زیباست جمع خواهش من با غرور تو!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 18:52
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ