یافتن پست: #عوضی

mah3a
mah3a
جمله معروف دخترا هنگام دیدین بی افِ دوستشون:
" عوضی چه خر شانسه ، چه دوست پسری داره، کوفتش بشه!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/5 - 22:09
+5
ebrahim
ebrahim
جمله معروف دخترا هنگام دیدین بی افِ دوستشون:
" عوضی چه خر شانسه ، چه دوست پسری داره، کوفتش بشه!!
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 12:57
+2
مهسا
مهسا
شماره عوضی نبود

صدا عوضی نبود

چیزی اما عوض شده بود

جمله ها کوتاه تر شده بودند ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/22 - 15:51
+5
مهسا
مهسا
شماره عوضی نبود

صدا اشتباه نبود

صدا همان صدا بود

چیزی دیگر انگار عوض شده بود

چیزی شبیه دل ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/21 - 15:48
+4
مهسا
مهسا
تغییر چه زیبا ست بعضیا عوض میشن بعضیا عوضی میشن
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 04:48
+4
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
میگه من دارم خودم و برای این عوضی میکشم حالیش میشه؟پــــ نــه پـــــ واسه بعضیا بمیری، یا برینی یكیه !! نفهمن نمی فهمن !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/26 - 02:21
+2
مهسا
مهسا
بعضی‌ها عوض میشوند ... بعضی‌‌ها عوضی... . . چه غوغایی به پا می‌کنند این کلمات ...! ولی‌ انتخاب همیشه با شماست....!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/25 - 01:43
+1
Hossein Behzadi
Hossein Behzadi
‫لغت نامه رانندگی در ایـــران: بوق: مسیرت کجاست؟ بووق: شما آژانس خواسته بودید؟ بوووق: سلام حاجی,فدات! بوق بوق: حله آقا حله! ... بووق بووق: درپارکینگو بده بالا پدر سوخته بوق بوق بوق: عروس چقدر قشنگه ایشالا مبارکش باد! بووووووق: دیدی از جا پرید؟ هرهرهر بووووووووووووووووووق: برو کنار عوضی بــوق: خانومی کجا,برسونمت فدات شم! بووووق بووووق: وایسا الاغ,الان نوبت منه!‬
دیدگاه  •   •   •  1390/10/21 - 16:26
+3
hamidreza
hamidreza
در facetoop
یاد گرفتم که……۱٫ با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.۲٫ با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند .۳٫ از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود۴٫ تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم … !!! * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *شماره عوضی نبود …صدا اشتباه نبود …صدا همان صدا بود …چیزی دیگر انگار عوض شده بود ….چیزی شبیه دل …
دیدگاه  •   •   •  1390/10/20 - 14:22
ebrahim
ebrahim
آقا! میشه به خاتمتون نگاه کنم جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت : ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... گه می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ... جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/12 - 23:40
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ