♥ نگار ♥
یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم که یک روز ابری پوشیدمش و موقع بازگشت به خانه باران گرفت... گلی شد. و من بی خیال پی اش را نگرفتم به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود، ولی نشد... بعدها هر چه شستمش پاک نشد؛ حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت! آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت: "این لباس چِرک مرده شده!" گفت: "بعضی لکه ها دیر که شود، می میرند؛ باید تا زنده اند پاک شوند!" چرک مُرده شد... و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت! بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید! حواست که نباشد لکه می شود؛ لکه اش می کنند! وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری، می شود چرک... به قول صاحب خشکشویی "لکه را تا تازه است، تا زنده است، باید شست و پاک کرد...!
.
.
داستان کوتاه: شلوار سفید
احمد شاملو
dr.amirjadidi
دوباره رسیدن فصل بهار...دوباره نوشدن قول قرار دوباره محبت اشتی کنون ...خوش باشیم تواین دوروزه روزگار دوباره فصل شکفتن دله دوباره کنارگذاشتن گله نکنه یک وقت یادمون بره که برنمیگرده این بهار عیدامده ...عیدامده بهارازخداهرچی میخوادهدیه بیاره......
♥ نگار ♥
کلاه قرمزی:آقای مرجی من عیدو خعلییییی دوست دارم
مجری:چرا؟
کلاه قرمزی:چون وقتی خونمون مهمون میاد بعد ما یه کار اشتباه می کنیم مامانمون میگه وایسا مهمونا برن اونوخت من می دونم و تو بعد مهمونا رفتن تا خواست مارو تنبیه بکنه یه مهمونه دیگه میاد
♥ نگار ♥
رفتم شیرینی بخرم طرف گفتش بیا این دوتا شیرینی خامه ای هم بعنوان عیدی بخور.
بعدش که خوردم و شیرینی ها رو داده میگه هزار تومن هم بابت اون دوتا شیرینی کشیدم رو قیمت!
عایا واقعا لازمه بهم عیدی بدیم؟
♥ نگار ♥
نوشته تو اسفند تقاضا برای عمل بینی دوبرابر میشه..مردم چه کارها که نمیکنن.ما یه زمانی واسه عید لباس نو میخ[!]م،الان نهایتا بتونیم آجیل بخریم ...
♥ نگار ♥
تو خونه ما گاهی اوقات ماست حکم خورش داره!!!!!
.
میخواستم ببینم شما هم همین طوری عید عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟
♥ نگار ♥
اقا تو عید ویلا شمال داییم اینا بودیم گفتیم اسم فامیل بازی کنیم ...
یه دختر دایی دارم هشت ،نه سالشه گودزیلاییه واسه خودش از حرف (ر) بازی کردیم به حیوون رسید میگه راه راه بعد میگیم چی هس میگه گوره خر از ه به حیوون رسید میگه هویج خوار میگیم چیه میگه خرگوش ...
استدلالو بین ...