یافتن پست: #غرور

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

این خطو این نشان…
که دلت به هیچکس به اندازه ی من تنگ نخواهد شد..
برای شیطنتام …
برای خندیدنم …
برای نگاه کردنم …
برای حرف زدنم …..برای تمامی لحظه هایی که کنارم داشتی…
دلت برای اینها تنگ خواهد شد…شک ندارم …سلام مرابه روزهای خوشت برسان…
روی خوش غرورت و لجبازیت و ببوس..
حرفهای دردل مانده ی من هم بلند بلند سلام می رسونند.
وعدهی دیدارمان راس ساعت پشیمانی…

دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 14:51
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اصلا پسره ومردونگی کردناش!
عطر تلخ وسردحرف زدناش!
نازکشیدناش!غیرتی شدناش!
دادزدناش!مغرور بودناش!
یه جوره خاص مهربون شدناش!
اصلا پسرو ته ریشش!پسرو تخس بازیاش!
دختره ولوس بودناش!غرزدناش!درخواستای عجیب کردناش!
عشق لواشکو پاستیل بودناش!گاز گرفتناش!جیغ زدناش!
خنده هاش دختره وخل بازیاش!دخترو جدی شدناش!
(به افتخاره هردوجنس که هیچ وقت همدیگرو نفهمیدن لامصباااا....)

دیدگاه  •   •   •  1392/10/5 - 15:00
+3
محمد
محمد
معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با یکی دیگست!
گاهی معذرت خواهی یعنی اون رابطه بیشتر ازغرورت برات ارزش داره
دیدگاه  •   •   •  1392/10/1 - 23:59
+6
محمد
محمد
معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با یکی دیگست!
گاهی معذرت خواهی یعنی اون رابطه بیشتر ازغرورت برات ارزش داره...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/29 - 16:55
+3
محمد
محمد
میدانی رفیق . . .
نه زیبایم . . . نه مهربان . . .
فراری از دختران آهن پرست و پسران مانکن پرست . . .
فقط برای خودم هستم . . . خوده خودم . . .
صبورم و سنگین . . .
سرگردان . . .
مغرور . . .
قانع . . .
با یک پیچیدگی ساده . . . و مقداری بی حوصلگی زیاد . . .
برای تویی که چهره را میپرستی نه سیرت آدمی را . . .
هیچ ندارم . . .
حوالی ما توقف ممنوع است . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/09/27 - 21:20
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO




دل مرد را بشکنید
کمرش را بشکنید
اما غرورش را نشکنید!!!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 20:49
+6
محمد
محمد
الان همه از بازگشت پرغرور میمون خوشحالن بجز خود میمونه.
دیدگاه  •   •   •  1392/09/26 - 19:13
+5
xroyal54
xroyal54
سلامتيه اونايي كه به خاطره دلشون غرورشونو شكوندن ولي هم غرورشون شكست هم دلشون....
دیدگاه  •   •   •  1392/09/22 - 22:45
+7
محمد
محمد
تــــــــمآم دلخوشی دنیــــآی من این استــــ....
که ندانـــی و دوستت بدارمـــــــ....
وقتـــــی میدانـــِی و میرانیم...
چیزی درونم فرو میـــــریزد....
چیزی شبیه غرور...
خواهش میــــــکنم....
گاهی خود را به نفهمیـــــ بزن...
و بگذار دوستت داشته باشم....
بعد از تو هیچ کس الفبای روح و قلب مرا نخواهد خواند...
نمی گذارم... نمی خواهم...
تو را... همین که هستی دوستت دارم...
حتی سایه ات را...
که می دانم هرگز به آن نخواهم رسید....
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 23:44
+7
محمد
محمد
ساده لباس بپوش،ساده راه برو
اما در برخورد با دیگران
ساده نباش
زیرا سادگیت را نشانه میگرند برای درهم شکستن غرورت
دیدگاه  •   •   •  1392/09/21 - 23:37
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ