♥ نگار ♥
چگونه در آسانسور کرم بریزید! (طنز لوس!!!!!!)
وقتی در اسانسور بسته میشه با صدای بلند بگین :نترسین.. نگران نباشین ..لازم نیست خونواده هاتون رو خبر کنین چند لحظه دیگه در باز میشه.
وقتی همه سوار شدید و در بسته شد بلند بگید برای سلامتیه آقای راننده صلوات
وقتی از آسانسور پیاده میشین دگمه همه طبقات رو بزنین... مخصوصا اگه یه عده هنوز تو آسانسور هستن.
به دوست خیالی تون رو جوری که انگار همراه شما هست به همه معرفی کنین و شروع کنین الکی باهاش حرف زدن.
رو به دیوار آسانسور در حالی که پشت تون به همه هست بایستین...اگه شما نفر اولی باشید که سوار شدین به احتمال زیاد بقیه هم همین کارو میکنن
یه دفه بگین : ای وای ..نه .. بارون گرفت... بعدش چترتون رو باز کنین.
از همه آدرس ای- میلشون رو بپرسین و بعد آدرس هاشون رو مسخره کنین.
در کیفتون رو باز کنین و انگار یکی اون تو هست یواش بگین ..هوای کافی داری؟؟؟
هر کسی که وارد میشه باهاش دست بدین و یه سلام علیک حسابی بکنین و بگین میتونه شما رو جناب تیمسار صدا کنه.
هر از چند گاهی صدای گربه در بیارین.
به یکی از مسافر ها خیره بشین بعد یه دفعه بگین ..اوه تو که یکی از اون هایی...بعد تا میتونین ازش فاصله بگیرین.
یه عروسک خیمه شب بازی دستتون بکنین و با بقیه مسافر ها از طرف اون حرف بزنین.
هر طبقه که میرسین ..صدای دینگ در بیارین..بعد به یکی از مسافر ها بگین نوبت تو هست ...خدا بیامرزتت.
یه صندلی (تا شو) با خودتون بیارین یه دوربین با خودتون بیارین و از بقیه مسافر ها عکس بگیرین.
وقتی چند نفر پشت سرتونن و می خوان سوار آسانسور بشن .. وقتی دستگیره ی درب آسانسور رو گرفتید تا باز کنید سریع دستتون رو بکشید انگار که برق گرفتتون !!فکر کنم بقیه با پله برن !!
وقتی آسانسور به هر طبقه رسید ، اعلام کنید ، مثلا بگید طبقهههههه پنجـــــــــــــــــــم
زیر لب این شعر رو باصدای آروم بخونید دارم میرم به تهرون ...دارم میرم به تهرون ....(همزمان بشکن هم بزنید) دادادا دیدام دیمدام دام .. .. بعد هرکی نگاتون کرد ساکت شید ....تا روشو برگردوند دوباره از اول !!!! l
تا سوار آسانسور شدین یه هات داگ نیم متری از تو کیفتون در بیارین شروع کنید با ولع بخورید همزمان ملچ ملوچ هم بکنید
وقتی همه داشتن پیاده میشدن بگید: مسافرین عزیز کاپیتان با شما صحبت میکنه به امید دیدار شما در پرواز های بعد..
البته اگه دیدین همون پایین تحویلتون دادن به تیمارستان از ما به دل نگیرین.
♥ نگار ♥
بچه که بودیم وقت فیلم دیدن کنترل ویدئو دست پدرم بود اونم تا فاصله مرد
و زن از یه گوسفند کمتر می شد
می زد می رفت جلو. یه بار تایتانیکو تو ۲۰ دقیقه دیدیم.
♥ نگار ♥
هنوزم که هنوزه ، هستند کسایی که وقتی میخوای بری بیرون
میـپـرسن: ” کجا !؟ “
و بلافاصله بعد از شنیدن جواب ” میــــرم بیرون “
از جانب شما قانع شده و به آرامش خاصی میرسند !
♥ نگار ♥
ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﻋﻄﺮﻫﺎ ﻭ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ ..
ﻫﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﺑﺎ ﺑﻮﻳﻲ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ....
ﮔﺮﻡ ،ﺳﺮﺩ،ﺷﻴﺮﻳﻦ ﻭ ﺗﻠﺦ .....
ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﻋﻄﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﻭﺭ ﻛﻪ ﺑﺰﻧﻲ،ﺑﻮﻳﺶ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭﺗﺮ
ﺍﺳﺖ ...
ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ ....
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ،ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻱ ،ﻣﺎﻧﺪﻧﻲ ﺗﺮﻧﺪ !!!
ﮔﻮﻳﻲ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻧﺰﺩﻳﻜﻲ ،ﻟﻄﻒ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺭﺍ ﻛﻢ ﻣﻴﻜﻨﺪ