یافتن پست: #فکر

مهراوه
مهراوه
- اعتراف می کنم که: تا سن 13-12 سالگی با روسری می نشستم جلو تلویزیون مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت می کشیدم. زیاد می خندید، فکر می کردم بهم نظر داره.{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1391/01/1 - 00:49
+8
sasan pool
sasan pool
این رفیقم توی بیمه کار میکنه برام تعریف کرد برای یک بابایی دفترچه جدید دادیم بهش گفتم حاجی ایشالله استفاده نکنی گفت طرف شاکی شد گفت ایشالله تو هم بمیری {-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}طرف فکر کرده بود این حرف بدی زده بهش.{-18-}{-18-}{-18-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 14:26
+3
ronak
ronak
نظر به اینکه عید دیدنی به صورت رفت و برگشت انجام میشه

جهت رفاه حال مردم ، سال ۹۱ عید دیدنی به صورت حذفی برگذار میشود !
3 دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 14:09
+8
-1
Danial
Danial
پسره مرتب به ساعتش نگاه میکنه تا اینکه دختره بهش میگه : شما منتظر کسی هستید؟ پسره میگه : نه! من فقط دارم به ساعتم نگاه میکنم ، آخه تازه خریدمش ، جدیدترین مدله! دختر : جدی! ، مدرنه؟ ، امکاناتش چیه؟ پسر : آره خب مدرنه ، یکی از امکاناتش اینه که از طریق اشعه آلفا با من ارتباط برقرار میکنه ، یه جور تله پاتی ! ... دختر : واه! چه جالب ! الان داره ساعتتون چی میگه؟ ... ... پسر : داره میگه شما چرا لباس زیر ندارین؟ دختر: بله !!؟؟ من که لباس زیر دارم !! پسر : اوه ! ساعت لعنتی !! فکر کنم یک ساعت جلو رفته !!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 13:37
+2
ESmaEL
ESmaEL
من کدومم
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 13:11
+3
afsaneh heidari
afsaneh heidari
چه نقاش ماهری است

فکر و خیال

وقتی که دانه دانه موهایت را سفید می کند . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 01:39
+4
ronak
ronak
برای کنار هم گذاشتن واژه ها٬
دست قلمم بیش از آنچه فکر کنی خالی است…
و بیش از آنچه فکر کنی احساس می کنم به نوشتن مجبورم !
شاید این هم خاصیت ِ داشتن این صفحه ی مجازی است ؛
میان جاده که می آمدم ، سرم پر از فکر بود
فکرهایی از آن دست که به هر نیمه ای که می رسیدم
احساس می کردم بیش از این رخصت پیش رفتن ندارم
چیزهایی مثل ِِ
آینده
رفتن
ماندن
حالا اما اندیشه ای نیست برای به واژه آوردن..................@M2TSH
دیدگاه  •   •   •  1390/12/29 - 00:44
+3
Danial
Danial
کی فکرشو می کرد ابی 3 سال بخاطر کمک به یک موسسه خیریه موهاشو بلند کرده بود؟! چقدر انتقاد می شد که این مدل جلفه و این مو بهش نمیاد اما باز نیتش را نگفت!!! ابی موهایش را به موسسه ی خیریه ی "قفل عشق" تقدیم کرد. موسسه ی خیریه ای که قطعات مو را برای کودکان زیر 21 سال که از نظر تشخیص پزشکی به نوعی بیماری ریزش مو مبتلا هستند فراهم می کند. ابی می خواست زودتر موهایش را کوتاه کند ٬ اما کمترین حد پذیرش مو توسط این موسسه 10 اینچ بود...
بزن لایکو به افتخارش ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 20:33
+3
سیاهه ای از آسمان
سیاهه ای از آسمان
پسرا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن :
گروه اول :پسرائی هستند که دخترا رو بدبخت میکنن!
گروه دوم :پسرایی هستند که اشک دخترا رو در میارن!
گروه سوم: پسرائی هستند که جوون دخترا رو به لبشون میرسونن!
گروه چهارم: پسرائی هستند که کاری میکنن دخترا روزی ۱۸ بار‌آرزوی مرگ کنن!
گروه پنجم: پسرائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن
{-33-}{-33-}
{-37-}
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 19:39
+9
ALI SHABAN
ALI SHABAN
به این فکر نکنید که چرا نمی توان این کار را انجام داد، به این بیندیشید که چگونه می توان این کار را انجام داد. در برخورد با هر چالش جدید منتظر راه حل های غیر متعارف شوید.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 19:25
+8
-4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ