یافتن پست: #فکر

از خدا صدا نمی رسد!
ای ستاره ها، که از جهان دور،
چشمتان به چشم بی فروغ ماست!
نامی از زمین و از بشر شنیده اید؟
در میان آبی زلال آسمان
موج دود و خون و آتشی ندیده اید؟
این غبار محنتی که در دل فضاست،
این دیار وحشتی که در فضا رهاست،
این سرای ظلمتی که آشیان ماست،
در پی تباهی شماست!
گوشتان اگر به نالۀ من آشناست
از سفینه ای که میرود به سوی ماه،
از مسافری که می رسد ز گرد راه؛
از زمین فتنه گر حذر کنید!
پای این بشر اگر به آسمان رسد
روزگارتان چو روزگار ما سیاه است!
ای ستاره ای که پیش دیدۀ منی!
باورت نمی شود که در زمین
هر کجا، به هر که می رسی
خنجری میان مشت خود نهفته است
پشت هر شکوفۀ تبسمی
خار جانگزای حیله ای شکفته است!

آن که با تو می زند صلای مهر،
جز به فکر غارت دل تو نیست.
گر چراغ روشنی به راه توست،
چشم گرگ جاودان گرسنه ایست!
ای ستاره، ما سلاممان بهانه است
عشقمان دروغ جاودانه است.
در زمین زبان حق بریده اند
حق، زبان تازیانه است.
وان که با تو صادقانه درد دل کند
های های گریۀ شبانه است!

(فریدون [!])
ادامه دارد ...
آخرین ویرایش توسط hajivandian در [1390/12/27 - 10:32]
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 22:11
+6
☺SAEED☻
☺SAEED☻
قدیما دخترا وختی از خواب بیدار میشدند فقط به این فکر میکردند که من چی بپوشم امروز ، الان به این فکر میکنند که کدوم عکسمو بزارم فیس بوک
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 20:58
+7
reza
reza
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند .
در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟
پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !....

پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟
پسر پاسخ داد: فکر می کنم !
پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا . ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست !
در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 19:01
+4
Danial
Danial
چيستان هاي طنز مي باشند كه به ظاهر سخت هستند ولي خيلي آسان و سركاري هستند!




1- چطوری یک زرافه را در یخچال بگذاریم؟




ابتدا در یخچال را باز میکنیم. سپس زرافه را در یخچال میگذاریم و در را میبندیم.





۲-چطور یک فیل را در یخچال بگذاریم؟

(یه کم فکر کن)






نه اشتباه گفتی. اول در یخچال رو باز میکنیم زرافه رو میزاریم بیرون سپس فیل را داخل یخچال میگذاریم.





۳- چگونه فیل را داخل ماشین بگذاریم؟





فیل را از یخچال بیرون بیرون می آوریم و در ماشین میگذاریم.





۴- شیر شاه یک جلسه میزاره همه ی حیوونها رو دعوت میکنه . همه میان به جز یه نفر. اگه گفتی کیه؟




فیل. چون هنوز تو ماشینه






۵- چند نفر میخوان از یه رودخانه پر از تمساح شناکنان برند اون طرف.اونها به سلامت میرند اون طرف.اگه گفتی چرا تمساحها نخوردنشون؟



چون تمساحها رفته بودند جلسه ی شیر شاه.






۶-اگه گفتی به یه کرم سبز که سنگ میخوره چی میگن؟



کرم سبز سنگ خوار








۷-یه نفر تو سرش یه چیز سبز میبینه که سنگ می خوره شبیه کرم هم بوده. اگه گفتی چی بوده؟



نه کرم سبز سنگ خوار نبوده چون کرم سبز سنگ خوار رفته جلسه شیر شاه
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 16:41
+2
reza
reza
وقتی کسی حالش بده بهش نگید
ای بابا اینم می گذره ،
نگید درست می شه،
نخواهید با جو...ک های مسخره بخندونیدش
نمی خواد بخنده. خنده اش نمیاد غصه داره. می فهمین؟ غصه.

براش از فلسفه ی زندگی حرف نزنین.
از انرژی مثبت و مثبت باش و به چیزهایی که داری فکر کن حرف نزنید.
حتی سعی نکنین نشون بدین که حالتون از اون بدتره.
از تجربیات بدتر خودتون یا اطرافیانتون نگین.
وقتی کسی ناراحته اصلا این شما نیستین که باید حرف بزنین.

شما در حقیقت باید حرف نزنید. باید دستش رو بگیرید. بغلش کنید. تو چشم هاش نگاه کنید. براش چایی بریزید.
براش یک چیزی که دوست داره بریزید یا بپزید.
بذارید جلوش. بعد حرف نزنید. بذارید اون حرف بزنه و شما گوش کنید.
هی فکر نکنید باید نظریه صادر کنید و نصیحت کنید.
فکر نکنید اگه حرف نزنید خیلی اتفاق بدی می افته.
شما جای اون آدم نیستید.
شما زندگی اون آدم رو از وقتی به دنیا اومده زندگی نکردید.
پس نظریه ها و حرف هاتون به درد خودتون می خوره.

بله. دستش رو بگیرید. بغلش کنید. سکوت کنید.
.اگه دلش خواست خودش حرف می زنه
حتی اصرار نکنید که باهاتون حرف بزنه. فقط بهش انقدر فرصت بدین تا حر
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 15:52
+3
maryam
maryam
مطمئن باش و برو، ضربه ات کاری بود، دل من سخت شکست... و چه زشت به من و سادگیم خندیدی، به من و عشقی پاک، که پر از یاد تو بود
و به یک قلب یتیم که خیالم می گفت تا ابد مال تو بود،
تو برو. برو تا راحت تر تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم...
32 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 14:59
+5
Behdad
Behdad
میگن همیشه نباید خاکی بود چون فکر میکنن زمینی م ی ش ا ش ن روت!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 14:22
+4
maryam
maryam
تا حالا دقت کردين وقتي پسرا ميرن حموم خوشگل ميشن ولي وقتي دخترا ميرن حموم زشت ميشن و سريع ميدون ميرن تو اتاقشون که کسي نبينتشون؟؟؟!!!؟!{-33-}
24 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 13:47
+4
alireza
alireza
یه سگ اینجوری فکر میکنه:
این آدمِ به من غذا میده
نازم میکنه, دوستم داره
حتماّ خداست

یه گربه اینجوری فکر میکنه:
این آدمِ به من غذا میده
نازم میکنه, دوستم داره
حتماّ من خدا هستم!

لعنت به هر چی گربه صفته
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 09:12
+5
reza
reza
ناپلئون بناپارت : در دنیا فقط از یک چیز باید ترسید و آن خود ترس است .

ناپلئون بناپارت : اولین شرط توفیق شهامت و بی باکی است .

ناپلئون بناپارت : نایاب ترین چیزها در جهان دوست صمیمی است .

ناپلئون بناپارت : دردها و رنج ها فکر انسان را قوی می سازد

ناپلئون بناپارت : کسانی که روح ناامید دارند مقصرترین مردم هستند.

ناپلئون بناپارت : کسی که می ترسد شکست بخورد حتما شکست خواهد خورد.

ناپلئون بناپارت : یک روز زندگی پر غوغا و در شهرت و افتخار بهتر از صد سال گمنامی است.

ناپلئون بناپارت : پیروزی یعنی خواستن .

ناپلئون بناپارت : عشق گوهری است گرانبها ، اگر با عفت توام باشد.

ناپلئون بناپارت : عفت در زن مانند شجاعت است در مرد ، من از مرد ترسو همچنان متنفرم که از زن نانجیب

ناپلئون بناپارت : فداکاری در راه وطن از همه فضایل باارزشتر است
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 00:23
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ