یافتن پست: #فکر

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شمایی كه قوز كردی جلوی صفحه مانیتور..!!

بله با شما هستم..!!

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

عزیــــــــــــــــزم ، صاف بشین..!!

آفرین..!!

ببین من به فکرتم ولی تو کآمنت نمیزاری..!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/26 - 20:50
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من تا پونزده سالگیم فکر میکردم
اسمم زُهره است،‌
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون همیشه مامانم وقتی میخواست بیدارم کنه
میگفت: پاشو ظهره
دیدگاه  •   •   •  1393/03/26 - 20:44
+4
محمد
محمد


سرک می کشیم من و این شمعدانی روی پله 

 به عمق کوچه  



چه کنیم بانو ؟



 دچار ناگهان شده ایم 

 فکر می کنیم تو می آیی



 اتفاقی که هرگز نمی افتد



(درخت کاج هنوز شکوفه میدهد)


دیدگاه  •   •   •  1393/03/25 - 14:11
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دل درد خـــــــــــــــــــــــــــــــــر است{-60-}{-60-}
10 دیدگاه  •   •   •  1393/03/24 - 15:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ببخشید یه سوال :

پدرو مادر شما هم فکر میکنن هدف از آفرینش شما

از بین بردن خونه و زندگی و یک عمر تلاش اوناست ؟

عایا گمان میکنید ، که آمده اید همه چیز را خراب کنید !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/24 - 12:31
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این دخترهایی که آستین مانتوشون رو تا بالای آرنج بالا می زنند
من همش فکر میکنم الان میخوان وضو بگیرن
این قدر ذهن قرآنی و اسلامی دارم من
دیدگاه  •   •   •  1393/03/24 - 12:14
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آقا مورد داشتیم پسره سر امتحان رو دستش به عدد نوشته پنج نشون دختره داده، طرف فکر کرده قلبه!!
.
.
.
.
.
. امتحانشو که گند زده از ذوقش هیچ ...بعد امتحان بله رو گفته!!
دیدگاه  •   •   •  1393/03/24 - 12:02
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







مامانم از صبح رفت خونه ی خاله م،منم از خدا خواسته دوست دخترمو آوردم!

شب که مامانم اومد؛حس کردم یکمی باهام سرسنگینه!

بعدش دوست دخترم زنگ زد و گفت:

ببین ترو خدا شاکی نشیا!من یه چیزی خونه تون جا گذاشتم!

جا خوردم،گفتم :چــی؟؟! حتما مامانم همونو دیده تحویلم نمیگیره!

ولی قطع کرده بود!

رفتم با استرس همه جا رو گشتم...

روی تخت،زیر تخت،تو حموم،کفِ آشپزخونه،رو کاناپه ی هال،

یادم افتاد موقع نشون دادن عکسای کامپیوتر یه بارم .....

خلاصه اونجارم زیرو رو کردم چیزی نبود!

زنگ زدم بهش میگم: جونِ مادرت یکمی فکر کن ببین کجا گذاشتی،

اصلا چی جا گذاشتی؟

صداشو لوس کرده میگه:یعنی تو نمیدونی؟

میگم:نه والا! بگو زود باش...

میگه : قلبـــــــــــــــــمو ..!

یعنی میخواستم خرخره شو بجوام!!

بعد که خیالم راحت شده رفتم به مامانم میگم:

چرا واسم قیافه گرفتی؟

میگه:این سوال داره مرد خرسِ گنده!!! توام شدی مثلِ بابات!

صبح تا شب نبودم یه زنگ نزدی حالمو بپرسی!!! :|






دیدگاه  •   •   •  1393/03/21 - 22:32
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﯾﻪ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺭﻭ
به سختی ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﺑﺎﻻ ﻫﯽ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ ، ﺷﻤﺮﺩﻡ 70 ﺑﺎﺭ
ﺭﻓﺖ ﺑﺎﻻ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﭘﺎﯾﯿﻦ،ﺩﻓﻌﻪ 71 ﺩﯾﮕﻪ ﺣﻮﺻﻠﻢ ﺳﺮ ﺭﻓﺖ
ﻟﻬﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ :|
ﭼﯿﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﻧﮑﺘﻪ ﭘﻨﺪ ﺁﻣﻮﺯ ﺑﮕﯿﻢ ؟
5 دیدگاه  •   •   •  1393/03/21 - 22:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من عاشق نگات شدم

لیلی شو مجنونت شدم

مونس تنهایی من

هق هق گریه هات شدم

دیدن تو برام کمه

دوریت واسم یه ماتمه

نمیره فکرت از سرم

این آخرین بهانمه

چشم تو چشمهء وفاست

قلب تو پاک وبیریاست

تبسم زیبای تو

لبخند عاشقای ماست

ای تک ملودی درام

خوشگل شهر قصه هام

هدهد زیبای دلم

این دفعه افتادی تو دام
دیدگاه  •   •   •  1393/03/21 - 21:09

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ