♥ نگار ♥
ﻣﻦ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﯾﻪ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﭼﺎﺭ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺩﺍﺭﯾﻢ
ﻭﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻢ !
خخخخخخخخخخخخ
♥ نگار ♥
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقهاى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند
از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشهاش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد
و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روى شیشهاش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بىامو کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود
که روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»
maryam
دلم حضور مردانه میخواهد نه اینکه مرد باشد
نه..."مردانه"باشد!!
حرفش.قولش.فکرش.قلبش...
آنقدرمردکه بتوان تا بی نهایت دنیا به او اعتماد کرد
...تکیه کرد...همین.
maryam
ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﻥ ﯾﺎ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﯼ،ﺑﻪ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ
ﺑﺮﯼ ؛
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﻭﺳﺘﯽ
ﮐﻨﯽ ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ
ﺷﺪ ،
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺍﺏ
ﺳﻼﻣﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻋﻠﯿﮏ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻓﮑﺮ
ﮐﻨﯽ
ﻧﻪ ﺑﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻣﻜﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ...ﺍ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﻭ
ﻫﻤﺪﻟﯽ ﯾﮏ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻨﯽ..........................
maryam
بزرگتـــرین اشتباه زندگیـــم اونجـا بود که فکر کـــردم ،
اگه کـاری با بقـــیه نداشـته باشم بقیـه هم کاری با مـن ندارن !
خخخخخخ
1393/03/3 - 17:47