یافتن پست: #فکر

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﻦ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ :
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﯾﻪ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﭼﺎﺭ ﭘﻨﺞ ﺗﺎ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺩﺍﺭﯾﻢ

ﻭﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﺪﻭﻡ ﺩﻟﻢ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻢ !

خخخخخخخخخخخخ
2 دیدگاه  •   •   •  1393/03/3 - 17:46
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.
یکروز تصمیم گرفت میزان علاقه‌اى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.
یکى از دامادها را به خانه‌اش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مى‌زدند
از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.
دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠۶ نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشه‌اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد
و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو ٢٠۶ نو هدیه گرفت که روى شیشه‌اش نوشته بود:
«متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.
امّا داماد از جایش تکان نخورد.
او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بى‌ام‌و کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود
که روى شیشه‌اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت»
دیدگاه  •   •   •  1393/03/2 - 20:42
+3
maryam
maryam
حرف هایت بوی دوستت دارم میدهد ولی کاش فکری برای چشم هایت می کردی !
دیدگاه  •   •   •  1393/02/31 - 21:42
+3
maryam
maryam
دلم حضور مردانه میخواهد نه اینکه مرد باشد
نه..."مردانه"باشد!!
حرفش.قولش.فکرش.قلبش...
آنقدرمردکه بتوان تا بی نهایت دنیا به او اعتماد کرد
...تکیه کرد...همین.
7 دیدگاه  •   •   •  1393/02/31 - 00:19
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
بچه ها من حاله پست گذاشتن ندارم..شما بزارین ریش گرو میزارم تو همه پستاتووووووووووون خودم جوابگو باشم....{-7-}{-35-}
11 دیدگاه  •   •   •  1393/02/31 - 00:06
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







با این متن خیلی خیلی حال کردم...حقیقت همه ی رابطه ها
ﺍﻭﻟﺶ ﺫﻭﻕ ﺩﺍﺭﯼ !
ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ ...
ﺯﻧﮓ ﻫﺎ ﺟﺎﺷﻮ ﺑﻪ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﯼ ﭘﺮ ﺍﺭﺯﺷﺖ ﻣﯿﺪﻩ !
ﺳﺤﺮ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﺗﻮ ﻓﮑﺮﺷﯽ ...
ﺍ گه 1 ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﯾﺮ ﺟﻮﺍﺑﺘﻮ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﺳﺘﻮﻩ ﻣﯿﺎﯼ ...
ﺩﯾﺪﻧﺶ ﺁﺭﺯﻭﺗﻪ !
ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﺶ ﮐﻨﯽ !
ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻣﺘﺮﯾﻦ ﺍﻏﻮﺵ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ !
ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺭﻭ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﯽ !
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺟﺎﺵ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﯿﺪﻩ ...
ﻋﺸﻖ ﺟﺎﺵ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﻭ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﻣﯿﺪﻩ ...
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺩ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ !!!!
ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺩﻝ ﺑﺴﺘﯽ ...
ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺗﺎ ﺁﺯﺍﺭﺕ ﺑﺪﻩ ...
ﺑﺎ ﺩﯾﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﺎ ﺑﺪ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ...
ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﺍ ﺩﺭ ﺑﯿﺎﯼ !
ﺑﻌﺪ ﺑﮕﻪ ﺩﯾﺪﯼ ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺳﺎﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ !!!
ﺑﺬﺍﺭﻩ ﻭ ﺑﺮﻩ ...
ﺗﻮ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﻭ ﻋﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ
ﻧﻤﯿﺸﻪ !
ﺩﺍﺭﯼ ﻟﻪ ﻣﯿﺸﯽ ...
ﺍﻣﺎ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺿﺪ ﺿﺮﺑﺖ ﻣﯿﮑﻨﻪ !
ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺷﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻧﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﮐﺴﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﺖ ...
ﺍﻭﻥ ﻭﻗﺖ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺭﻭﺡ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ...
ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ !
ﺍﻣﺎ ...
ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮﻭﻭ ﺧﻠﻮﺕ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺖ ﻫﯿﭻ ﻧﺎﮐﺴﯽ ﺭﻭ ﺭﺍﻩ
ﻧﺪﯼ ... !!
ﺑﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ ...
ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻭﻥ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺭﻭﻧﯽ ...
ﮐﻪ ﺯﯾﺮﺵ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺘﻮ ﺑﻪ ﺭﺥ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﮑﺸﯽ..






2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/30 - 22:10
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
من مخاطب خاااااااااص میخوام :|
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هل نده خب خیلی خب، قول میدم به تو هم فکر کنم...
عه عه موی همدیگرو می کشید... : |
ولش کن چنگش نزن
دعوا کاره زشتیهههههههههه.
.پسرها باهم دوست باشین..
.بیخیال اصن نخواستم :|
دیدگاه  •   •   •  1393/02/30 - 21:53
+2
maryam
maryam


شبها وقتی میخوای بخوابی
می بیبنی کسی را نداری که الان بهت فکرکنه
اینجاست که می فهمی برخلاف شلوغیه دورت... چقدر تنهایی.......................





دیدگاه  •   •   •  1393/02/29 - 15:36
+4
maryam
maryam

ﻭﻗﺘﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﻥ ﯾﺎ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﯼ،ﺑﻪ ﺭﺧﺘﺨﻮﺍﺏ
ﺑﺮﯼ ؛
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﻗﻊ ﺩﻭﺳﺘﯽ
ﮐﻨﯽ ...
ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ
ﺷﺪ ،
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺕ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻮﺍﺏ
ﺳﻼﻣﺶ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻋﻠﯿﮏ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﻓﮑﺮ
ﮐﻨﯽ
ﻧﻪ ﺑﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻣﻜﺎﻥ ﺧﺎﻟﯽ ...ﺍ
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﻭ
ﻫﻤﺪﻟﯽ ﯾﮏ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﻨﯽ..........................
دیدگاه  •   •   •  1393/02/29 - 15:27
+1
maryam
maryam
بزرگتـــرین اشتباه زندگیـــم اونجـا بود که فکر کـــردم ،
اگه کـاری با بقـــیه نداشـته باشم بقیـه هم کاری با مـن ندارن !
2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/29 - 09:29
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ