یافتن پست: #فکر

محمد
محمد
گفتم: در دلم امید نیست، گفت: هرگز از رحمتم نا امید نباش(زمر 53)
گفتم: احساس تنهایی می کنم، گفت: از رگ گردن به تو نزدیکترم(قاف 16)
گفتم: فکر می کنم مرا از یاد برده ای، گفت: مرا یاد کن تا یادت کنم(بقره 152)
گفتم: در دلم شادی نیست، گفت: باید به فضل و رحمتم شادمان شوی(یونس 58)
گفتم: تا کی باید صبر کنم؟ گفت: همانا یاری ام نزدیک است(بقره 214)
و چه کسی از او راستگوتر(نسا 87)
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 20:57
+2
محمد
محمد
وقتی از کسی عصبی هستی به خوبی هایی که به تو کرده فکر کن
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 20:51
+3
محمد
محمد

به سلامتی رفیقی که رفیقش"خراب"میشه...به فکر"تعمیرشه"نه تعویضش!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 20:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

شش سال پیش یه دستگاه خارجی به اسم "توتال کور" خ[!]م واسه

دراز و نشست ، امروز توی تلویزیون خودمون گفت که این دستگاه اسم

اصلیش "تن تاکه" و تازه تو ایران هم اختراع شده !!!

هیچی دیگه منم به فکر افتادم برم لامپ رو اختراع کنم !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 19:45
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تمام میشوم شبی...
فکرش را بکن؟
یک روز می آیی و میبینی
نه من هستم...
نه این کلمات...


دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 18:45
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
فکرت را حتی در میان خنده هایم نمیتوانم پنهان کنم ، 
هرچقدر که میخندم باز هم غم نبودن تو خودنمایی میکند
دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 14:08
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺗﻮ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ
ﮔﻔﺖ:
ﺷﻤﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﭼﺠﻮﺭﯼ ﮔﻮﺵ ﺭﻭ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﻣﯿﺪﻧﺪ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﮔﻔﺘﻢ : ﻋﺰﯾﺰﻡ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐﻪ ... ﮔﻮﺷﺘﻮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ،ﺑﻌﺪ ﯾﮏ
ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯿﺰﺍﺭﻧﺶ ﺗﻮ ﻭﺍﯾﺘﮑﺲ ... ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﻧﺦ ﻭ ﺳﻮﺯﻥ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺪﻭﺯﻧﺵ :|
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﺑﻐﺾ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ ﺣﺪﻗﻪ ﺯﺩ ﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ
ﯼ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺪ ... ﺳﺮﯾﻊ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ
ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺩﻭﺭ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﭘﺪﺭﺑﭽﻪ ﺳﺮ ﻧﺮﺳﻪ :|
ﺣﺎﻻ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺍﻡ .... ﻧــﻪ !!
ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻣﺮﯾﻀﻢ :| ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ :|

دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 20:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی همه ی مامانا ، که وقتی خونه رو جارو برقی میکشن فکر میکنن آشغالای کل خونه زیر پای ما جمع شده:D:D:D!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 19:17
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

گاهی باید نگاهت را برداری
از فرضیه ی آزادی
از دختری که ساپورت میپوشد
یا [!]ی که عمامه ندارد
شاید هم جار زنی های یک دست فروش
باید چشمت را ببندی
دنیای روشنی داری اگر کمی روشن فکر باشی
آزادی نبودن چند متر پارچه نیست
آزادی لخت شدن یک زن نیست
اصلا عرق خوری هم نیست
آزادی شعور پاک بودن و آدم بودن است
آزادی جنبه داشتن است
آزادی اندیشیدن است
آزادی حس نوشتن است
وقتی فکرت مثبت باشد
میله دیگر این طرف و آن طرف ندارد
هرکجا باشی
آزادی

دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 17:35
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﯾﻪ ﺩﻭﺳﺖ پسرهم ﻧﺪﺍﺭﯾﻢﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺸﻪ ﺑﯿﺎﺭﯾﻤﺶ ﺧﻮﻧﻪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
...ﺑﺸﯿﻨﯿﻢ ﺑﺎﻫﻢ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﻻﯾﻞ ﻗﯿﺎﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺑﺤﺚ ﮐﻨﯿﻢ !!!!!

ﭼﯿﻪ!? ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﻣﻦ ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎﻡ |: ؟؟؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/2 - 20:16
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ