یافتن پست: #قول

محمد
محمد
روی دستش، پسرش رفت، ولی قولش نه! نیزه ها تا جگرش رفت، ولی قولش نه! این چه خورشیدِ غریبی ست که با حالِ نزار،پای نعشِ قمرش رفت، ولی قولش نه! باغبانی ست عجب! آن که در آن دشتِ بلا،به خزانی ثمرش رفت ، ولی قولش نه! شیر مردی که در آن واقعه هفتاد و دو بار،دستِ غم بر کمرش رفت، ولی قولش نه! جان من برخیِ " آن مرد " که در شط فرات، تیر در چشمِ ترش رفت، ولی قولش نه! هر طرف می نگری نامِ حسین است و حسین،ای دمش گرم!! سرش رفت، ولی قولش نه!
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 19:10
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

من با داییم اینا رفتم بیرون

یهو تو ماشین:

دختر داییم: باباجون ضبطتو روشن می کنی؟؟

داییم: نه باباجون محرمه گناهه..

دختر داییم: خب صداشو کم کن

داییم: نه عزیزم نمیشه

دختر داییم: صداشو خیلی خیلی کم کن

داییم: همین که بشنوی گناهه!

دختر داییم: خب هممون قول میدیم گوشامونو بگیریم!!!

ما :-</div>
دیدگاه  •   •   •  1392/09/7 - 18:38
+3
زهرا
زهرا

سخت است... اینکه: کسی که هر روز قول میگرفت که تنهایش نگذاری.. حال به یکباره قسم أت دهد که مزاحمش نباشی!! نمیدانم خط رو خط شده بود یا دل رو دل . . ولی کاش میدانست که اولین ها فراموش نمیشوند

دیدگاه  •   •   •  1392/09/5 - 18:57
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پست9999امم



یه روزی هم؛ همۀ این بدبختیا تموم می‌شن و...

.

.

.

.

.

.

بدبختیای جدیدی شروع می‌شن..
بهتون قول میدم ....


دیدگاه  •   •   •  1392/09/4 - 20:25
+3
محمد
محمد
سخت است...
اینکه: کسی که هر روز قول میگرفت که تنهایش نگذاری..
حال به یکباره قسم أت دهد که مزاحمش نباشی!!
نمیدانم خط رو خط شده بود یا دل رو دل
.
.
 ولی کاش میدانست که اولین ها فراموش نمیشوند
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 21:05
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آخرش نفهمیدم مترادف کلمه مدیون دقیقا چیه ؟
مشغولزومبه ؛ مشغلزمه ؛ مشقولظمبه ؛ مشغلضمه ؛ مشقول ظمه ؛
مشقور زمده ؛ مش غول زبده ؛ مشغول زنده ؛ مش غول زنده …
اگه راستشو بدونی و نگی مش غول ضمبه ای:D
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 18:40
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
بقول شازده کوچولو :
بالاخره یه روزی دلت اهلی یه نفر میشه
اونروز من حتما حالتو میپرسم !
دیدگاه  •   •   •  1392/09/3 - 13:16
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



* رقص لری

کهگیلویه و بویراحمد


در استان کهگیلویه و بویراحمد مردان و زنان پایبند به فرهنگ و اصول قومی و عشایری خود به مانند دیگر بخش های قوم بزرگ لر از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خاصی تبعیت می کنند ، که این نمودهای فرهنگ قومی از ریشه مشترک ، تنومند و دیرین فرهنگ قوم بزرگ لر هستند. یکی از این مقولات رقص و حرکات موزون در نزد لرهای کهگیلویه و بویراحمد است. رقص چوب بازی مردان و نیز رقص دستمال بازی زنان در بین مردمان سرزمین چهارفصل کهگیلویه وبویراحمد متداول است.

* رقص چوب بازی :

چوب بازی مردان که [!] بازی نیز گفته می شود سنبل خشونت ، شور ، هیجان و نیز تند و خشن و پر تحرک است.چوب بازی یا [!] بازی رقصی است جدی و پرتحرک که تقویت روحیه جنگ آوری و آفندی را در خود دارد.بدین سان که یکی از مردان چوب بلندی را که به قطر ۲ تا ۳ سانتیمتر و ارتفاع 1/5 متر و بیشتر از نوع [!] است ، بدست می گیرد و وظیفه اش فرود آوردن [!] یا چوبدستی و زدن ضربه به پای طرف مقابل است. مدافع برآن سعی است تا چوبدستی را با حرکت چوب خود دفع کند و مانع اصابت چوبدستی به پایش شود.د خلال این مدت شهنا زن ﴿سرنا زن﴾،تبیره زن به کارشان ادامه میدهند و با چند بار رفت و برگشت طرفین که هماهنگی با ساز و دهل دارد در فرصتی مناسب چوبدستی کوچکتر که در دست ضارب است ، اشتلم کنان فرود می آید و قبل از فرود آمدن ضربه ، های و هوی و ناورد کردن ضارب به گوش تماشاچیان میرسد.

ضارب وظیفه داردچوب بزرگتر راکه آلت دفاعی است برداردوچوب کوچکتر رابه دست مضروب یاکس دیگری بدهد.درصورت متشخص بودن متهاجم برای رعایت احترام او،یکی ازاطرافیان که اغلب از منسوبان او است چوب دفاع را از او میگیرد.دراین میان هم تعارفات به گونه ای عجولانه رواج دارد.و دور تسلسل ادامه می یابد تا توشمال یا مهتر﴿ ساز و دهل زن ﴾پس از یکی،دو ساعت پایان بازی را اعلام میکنند و آنگاه زنان کار رقص را از سر میگیرند.

* رقص چوپی یا دستمال بازی :

رقص زنان که چوپی گفته میشود بر دو نوع سه پا و پنج پا است،کاملا آرام و ملایم و خالی از نشاط و شور و نمادی از متانت و بردباری و تحمل مشقاتی است که در طول تاریخ بر زنان روا شده است. رقص زنان به گونه گروهی ملبس به لباسهای زینتی در میدان به صورت دایره است که با داشتن دو تکه دستمال رنگی در هر دو دست بصورتی آرام و با نظم کامل انجام می شود . این خود احترام عمیق به زن را به اثبات می رساند و دو گونه رقص نیز دریک زمان انجام نمیپذیرد. در این رقص زنان صفی دایره شکل تشکیل داده و بصورت هماهنگ و منظم دستمال های رنگی را که در دستان خود دارند در هوا می چرخانند،توام با رقص منظم و آهنگین پا.این رقص با همراهی ساز و دهل و سرنا است.


دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 20:37
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نازک‌ترین سد جهان در ایران
طاق شاه عباسی


هیچ سدی در دنیا به‌خودی خود و بدون داشتن ویژگی‌های بی‌مانند در زمره جاذبه‌های گردشگری قرار نمی‌گیرد، اما اگر دست‌ساز، آجری و از همه مهم‌تر وسط یک کویر باشد، برای دیدنش به قول معروف حاجت هیچ استخاره نیست.

سد یا طاق شاه‌عباسی تمامی این ویژگی‌های زیباشناختی را دارد و افزون بر این برخی آن‌را نازک‌ترین سد جهان می‌دانند. این سد در میان کوهستان‌های شرق شهر طبس و در 27کیلومتری این شهر با پیکری آجری که تاجی از سنگ دارد، در مسیر گردشگری روستای خرو قرار گرفته است. این شگفتی معماری با بلندی 60‌متر تا 500سال بلندترین سد در جهان بوده‌است.
طاق شاه عباسی
در گذشته برای سدسازی طاقی روی رودخانه ایجاد نمی‌کردند و مانع حرکت آب نمی‌شدند و ابتدا سازه‌اصلی این کار را که ساختش مدت‌ زیادی طول می‌کشیده، اجرا می‌کردند. پس از اتمام سازه، با تونل کوچک انحرافی، آب را منحرف می‌کردند تا زیر طاق با مصالح محکم مسدود شود. سپس تونل انحرافی، مسدود شده، آب به مسیر اصلی باز می‌گشته و در پشت سد انباشته می‌شده است.
بالای بند نیز در آخرین مرحله مرمت طاق شاه‌عباسی، با قلوه‌سنگ‌هایی ساخته شده که این امر به فرموده شاه‌عباس صورت پذیرفته است.
بومی‌ها به این منطقه تفرجگاه «مرتضی علی (ع)» می‌گویند. چشمه‌ی‌ آب آن، هم‌زمان دو بخش سرد و گرم دارد که به موازات یکدیگر جریان پیدا می‌کنند، یک سمت چشمه سرد و سمت دیگر آن گرم است
طاق شاه عباسی در نزدیکی چشمه مرتضی علی(ع) در دره‌ تنگی قرار گرفته و قدمت این بنا را به دوره‌ی صفوی نسبت می‌دهند و معتقدند که سنگ‌نگاره‌های بزکوهی که روی این طاق حک شده‌اند، نمادی از درخواست فراوانی آب، زایندگی و فراوانی نعمت است. البته عده‌ای هم این بزها را نمادی از فرشتگانی می‌دانند که برای نگهبانی از آب، افزایش و فراوانی نعمت روی دیواره‌های طاق در حالت دعا نقاشی شده‌اند.
طاق شاه عباسی
بومی‌ها به این منطقه تفرجگاه «مرتضی علی (ع)» می‌گویند. چشمه‌ی‌ آب آن، هم‌زمان دو بخش سرد و گرم دارد که به موازات یکدیگر جریان پیدا می‌کنند، یک سمت چشمه سرد و سمت دیگر آن گرم است. می‌گویند علت این‌ است که آب گرم چشمه از دیواره‌ی سمت راست به داخل رودخانه می‌ریزد و همین امر، اختلاف دما در چشمه ایجاد می‌کند که گاهی به 10 درجه هم می‌رسد.
در طول راه، دیواره‌های بلند دره‌مانندی در دو طرف وجود دارند که روی آن‌ها حفره‌های کوچک و بزرگ با نظم خاصی قرار گرفته‌اند. بعضی از این حفره‌ها، چشمه‌های جوشان آب هستند که بزرگ‌ترین‌شان به «حمام مرتضی علی (ع)» معروف است. خیلی‌ها معتقدند دره‌ی باریک این تفرجگاه، شباهت زیادی با «تنگه‌ی واشی» در استان تهران دارد.
طاق شاه عباسی
طاق شاه‌عباسی شاهکار معماری تاریخی در منطقه است که پیشینیان با هدف جلوگیری از هدررفت آب و سیلاب‌های فصلی اقدام به ساخت آن کرده‌‌اند. در کوه‌های نزدیک قلعه قلات طبس که حالت عمودی دارند و بالا رفتن از آنها به هیچ روی امکان ندارد‌، سوراخ‌هایی چهارگوش یا بیشتر راست‌گوشه در بدنه این کوه‌ها دیده می‌شود که با نام خانه گبر به‌گونه‌ای رازآمیز زبانزد مردم شهر طبس است.
با نخستین بررسی‌ها می‌توان دریافت این سوراخ‌ها برای جا‌به‌جاکردن آب از رودخانه به سوی دیگر کوه یا انتقال آب به شهر طبس ایجاد شده‌اند، ولی با ریزش کوه و فروریختن قسمت‌هایی از آنها، به این صورت به چشم می‌آیند. در حقیقت این سوراخ‌ها نوعی کاریز یا قنات بوده‌اند که در گذشته آب رودخانه را به شهر طبس می‌رسانده‌اند.

بخش گردشگری تبیان
برگرفته از: ایسنا، همشهری


دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 20:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
راز خوشبختی زندگی مشترک زن و شوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز؛ یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری زیادی پول پیدا کرد. پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود. پیرزن گفت: «هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.» پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود. فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد. پس رو به همسرش کرد و گفت: «این همه پول چطور؟ پس اینها ازکجا آمده؟» در پاسخ گفت: «آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام.»
دیدگاه  •   •   •  1392/09/1 - 19:22
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ