یافتن پست: #لک

M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
پرسولیس ایران-الهلال عربستان
چهارشنبه ساعت 21:00
4 دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 23:13
+2
aB'Bas S
aB'Bas S
به این دختر نگاه کنید!!!

این کارهارو انجام بدین:

۱-به ستاره قرمز روی دماغ دختره به مدت ۳۰ ثانیه خیره بشین.
۲- حالا به یک کاغذ سفید یا دیوار سفید نگاه کنین و مرتب پلک بزنین.

حالا چی می بینید؟؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/14 - 12:33
+6
amir reza
amir reza
اگر ما (( بي دل و جان )) هستيم ؛ دست کم نسبت به زندگي چنين نيستيم ؛ بلکه ؛ اکنون با همهء انواع (( تمنيات )) روبروييم .
با خشمي ريشخند آميز در آنچه (( آرمانها )) مي ناميمشان ؛ در حال غور و تامل هستيم.
ما خويش را خوار مي شماريم تنها از آن رو که لحظاتي وجود دارند که نمي توانيم آن انگيزش نامربوطي را که (( آرمانگرايي )) نام دارد ؛ مهار نماييم.
تاثير نازپروردگي بيش از اندازه ؛ نيرومند تر از خشم فرد بي دل و جان است .
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 17:56
+2
t  @  r  @  n  e
t @ r @ n e
وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ،‌ نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ،‌ یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود................
نمی بخشمت............................
دیدگاه  •   •   •  1390/12/13 - 16:38
+6
reza
reza
برای امروز وفردا عهد می بندم

نهایت شادی را به تو هدیه کنم عهد می بندم

نه در صداقت تو شک کنم و نه بی اعتماد

بلکه حیات تو را با رشد وژرفای بیشتری غنا بخشم

عهد می بندم

هرگز تلاش نکنم تا تو را محزون کنم

محبت تو را می پذیرم بی آنکه دغدغه فردا را داشته باشم

چون می دانم

فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت

تو را من چشم در راهم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/12 - 11:46
+3
ebrahim
ebrahim
بعد از حمله ی اعراب مسلمان به ایران، یک عرب از یک مرد پارسی پرسید: چرا زنان شماحجاب ندارند؟ مرد پارسی گفت: حجاب زنان ما پلک چشمانِ...مردان ماست
دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 18:54
+4
aB'Bas S
aB'Bas S
یه روز یه تركه اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.. ؛ خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛ یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو برای اینکه ما یه روزی تو این مملکت آزاد زندگی کنیم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 10:05
+4
mehdi
mehdi
چقدر خوبه ادم یکی رو دوست داشته باشه
نه به خاطر اینکه نیازش رو برطرف کنه
نه به خاطر اینکه کس دیگری رو نداره
نه به خاطر اینکه تنهاست و نه از روی اجبار
بلکه ...
به خاطر اینکه اون شخص
ارزش دوست داشتن رو داره ♥♥
دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 01:47
+7
mah3a
mah3a
خدا دمت گرم واقعا ....
یه موجودات خوبی آف[!]
تو بهشون میگی شاه و ملکه مخلوقات...
من صداش میکنم پدر و مادر....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/11 - 01:34
+7
ali rad
ali rad
شیشه ی نازک احساس مرا دست نزن.. چندشم می شود از لکه ی انگشت دروغ
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/10 - 23:02
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ