یافتن پست: #لک

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آدم‌ها هیچ گاه نمیمیرند ، بلکه از حالتی به حالت دیگر در میآیند.
دیدگاه  •   •   •  1394/01/25 - 21:59
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻣﻦ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻭﺻﯿﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ
ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﺭﻭ ﺍﻫﺪﺍﮐﻨﻦ !
.
.
.
.
.
ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﯿﺮ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺟﻮﻥ ﺑﻘﯿﻪ !
ﺑﻠﮑﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﻧﯿﺎ ﮐﺴﯽ ﻧﺒﺎﺷﻪ
ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺪﻩ
ﭼﻨﺪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺧﻴﻠﻰ ﺩﻫﻦ ﻟﻘﻦ :|
دیدگاه  •   •   •  1394/01/25 - 21:42
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شهره یه جوری میگه
"داره کم کم نفسم میگیره
برگرد"
.
.
.
.
.
خب مادر من ،هم سنهای تو
علاوه بر آلزایمر و آسم
تا حالا سه بار ایست قلبی کردن.
واااااالاااااااا
الکی پای پسر مردمو هم وسط نکش
دیدگاه  •   •   •  1394/01/25 - 20:54
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفتم دندون پزشکی به دکتره می گم :
آقای دکتر این دندون عقلم کج در اومد ه اومدم حسابشو برسی!
دکتره می گه : یعنی می گی بکشمش ؟
پ ن پ گفتم شما تحصیل کرده ای یکم نصیحتش کنی بلکم از خر شیطون بیاد پایین به راه راست هدایت شه ***
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:40
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
✔دیگه فراموشت کردمツ
↻الکے مثلا دیگہ شبا خوابتتو نمیبینم↻
↻الکے مثلا وقتے اسمت جایے میاد↻ موهاۍ تنم سیخ نمیشہ
√الکے مثلا دیگہ ڪسی بہ اسمت قسمم نمیده√
⇦اره الکے مثلا اون مثل من عاشقت هستش⇨
↯ اره الکے مثلا تو مقصر نبودۍ من اشتباه ڪردم من بد بودم ↯
✖هه بیخیال...‌✖‌
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:30
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلم لک زده برای دعواهایی که با هم نکردیم!
... لعنتی؛ چقدر مهربان رفتی...
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:15
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
*Irancell*

بعضیا واسه یه لایک هزار تا دروغ می بافند
خوب برادر من ، خواهر من یکم صداقت

به نام خدا
مصطفی هستم
این پست رو صفراً(صرفاً)برای کسب لایک گزاشتم
.
.
.
.
الکی شماهم لایک کنین مثلاً هنوز صداقت تو کشورمون بی ارزش نشده
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:06
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این علی عبدالمالکی یع طوری میگه تهران شلوغه انگار تازه اومده تو این شهر!!!

خب عزیز من اگه ناراحتی برگرد دهات تون این کارا چیه؟؟شهر ما به این خوبی:):|
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:05
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هرلحظه که میگذرد من با تو عشق بازی میکنم!
البته نه با وجود تو بلکه با یاد تو! وچه وفادار است این یادت که هیچگاه مرا ترک نمیکند.برخلاف تو که رفتی و داغی بر پیشانی ام شدی و مرا محکوم کردی به همراهی با یادت....
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:59
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی اون دختری ک موقع عقد به جای اینکه بگه با اجازه بزرگترا
گفت با اجازه ی عشقم ک نذاشتن بهش برسم…
//
//
بعد چشمتون روز بد نبینه دوماد چنان کوبید تو صورتش
که صدا آب هویج داد عقدشم نکرد . . <img src=(" title=":((" />(
مادرشوهر و خواهرشوهرشم گیساشو کندن
چون جلو فامیلا آبروشون رفته بود . . . o_9
و اما بابای عروس با کمربند افتاد به جونش
تا جایی که جا داشت زد سیاه و کبودش کرد . . .o_0
الانم طفلک ترشیده هیچکسم نمیاد بگیرش !
باباشم نمیذاره از خونه بره بیرون !
عشقشم الان دوتا بچه داره و زنشم خعلی دوس داره !! :)))
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:48
صفحات: 5 6 7 8 9 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ