یافتن پست: #مامان

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


من هرچی منتظر موندم این زندگیم بیفته رو غلتک خبری نشد . . . . . . . ... . . الان دیگه منتظرم اون غلتک بیفته رو خودم راحت شم ... {-33-}


30 دیدگاه  •   •   •  1392/05/21 - 00:36
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مامانم داشت آشپزی میکرد رفتم ناخونک بزنم
با یه خشم عجیبی گفت این روغنو میریزم رو صورتتا !
یعنی 20 سال جلبک پرورش داده بود اینجوری رفتار نمی کرد باهاش
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 18:48
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 17:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختر : بابا جون بوســِت كنم؟
.
.
.
بابا : دخترم پول ندارماااا ، عصری مامانت بوسم كرد
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 15:32
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگما مامان شما هم سیب زمینی سرخ شده ها رو تا قبل از غذا
تو اعماق کابینتها قایم میکنه عایا !؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 15:17
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺯﻧﺪﺍﻳﻴﻢ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪﻩ، ﺳﻮﻧﻮﮔﺮﺍﻓﻰ ﻛﺮﺩﻩ!
ﻋﻜﺲ ﺑﭽﻪ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺷﻜﻤﺶ ﻧﺸﻮﻧﻤﻮﻥ ﺩﺍﺩﻩ...
ﺑﻌﺪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺒﺰﺭﮔﻢ ﺧﻴﻠﻰ ﺟﺪﻯ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﻴﮕﻪ
ﻓﻚ ﻛﻨﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ، ﻧﮕﺎ ﭼﻘﺪ ﻣﻮ ﺩﺍﺭﻩ!!!!!
ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﻤﻴﺮﻡ ﺩﻳﮕﻪ... = (((
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 13:01
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رفتم دستشویی،دمپایی خیس بود
به مامانم میگم کی اینوخیس کرده،میگه مدرسان شریف!
من:کی؟
مامانم:مدرسان شریف
من:چی؟
مامانم:مدرسان شریف
من:کجا؟
مامانم:مدرسان شریف،تلفن2929
آخه مامانه من دارم؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 15:42
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
.به مامانم گفتم: خارجیا به سوپ میگن استارتر نه شام...
گفت: بابات خارجیه یا عمه گوربه گور شدت...!!؟؟
.
.
.
.
.
.
.
اصن لزومی هم نداشت به عمم اشاره کنه ها،
لامصــب صرفا خواست بهش بگه گور به گور شده
دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 15:41
+3
nanaz
nanaz

دیگه نمیشه به پسرا چشم غره بری
اینقد زیر ابرو برداشتن و موهاشونو رنگ کردن
میترسم دست مامانشونو بگیرن بیارن جلو درخونمون بگن
مامان این بود بهم چشم غره رفت تو کوچه شایدم بزنن زیرگریه


دیدگاه  •   •   •  1392/05/19 - 12:17
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

الان میرم به مامانت میگم
یکی از ترسناکترین جمله های دوران ما

دیدگاه  •   •   •  1392/05/18 - 21:35
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ