یافتن پست: #مرا

*elnaz* *
*elnaz* *
ترانه هامو گوش بده وقتي كه بارون مي زنه // وقتي كه اشك آدما معني فرياد منه
ترانه هامو گوش بده وقتي دلت پر از غمه // وقتي تو سُفرت شب و روز يه چيزي مثل نون كمه
با من بخون از مادري كه توي درد هاش سوخته بود // از اون جووني كه واسه نون شبش كليش رو فروخته بود
از پدري بخون كه صد هيچ باخته بود به سرنوشت // از بچه اي كه گشنه بود ولي مشق بابا نون داد مي نوشت


ياس
اين زندگي نفس كش مي خواد // هر مشكلي طرفت مياد
تو رو مي كشونه به سمت خودش // پاره نمي شي فقط كش مياي
سه شدي جسم بيخودي // که دیگه الكي حرص نمي خوري
مثل شلاقي كه تا ده تا بخوري دیگه بقيشو حس نمي كني
هر كي پرسيد سلام چطوري ؟؟؟ // جواب يك كلام دكوري
شكر يعني داغوني // ممكنه از زندگي هر آن ببري
داري فرار مي كني از اونا كه تو رو زير ميز دور زدن
با يه لبخند تلخ گفتي که اينم از اين ، اين نيز بگذرد
پدرت قطعا مرده // واسه زخمات مرهم درده
واسه اينكه جلوت سر بلند بشه // جلو أرباب سر خم كرده
مادرت كه ماوراي با مرام // كه تنها رفيق ماجراست
تو استرس آيندته // تا يه روزي دور از جون از پا درآد
مشكل تو پوله كه چشمات به جاي اشك با خون ترن
هرچند پولدارايي رو مي شناسم كه از من و تو داغون ترن
همه درگيريم // همه از حقيقت ها در ميريم
از قصه هامون فقط جوك ساختيم // مست كرديم و خنديديم
خوب دنیا خوبه هم خشن // درد هر كي قدر جنبشه
فقط اميدوارم كه تك به تك اينا رو هم جمع نشه
چون كه وقتي نقطه ای رسيد // كه سرسخت و عقده اي بشي
خشم توي شريانته // اون زمان وقت فريادته


همخوان (آمّين) اينقدر فرياد مي زنم تا گوش دنيا كر بشه // اينقدر مي گم كه شايد چشم خدا هم تر بشه
اينقدر مي گم كه صدام برسه به كل زمين // دعا كنيم بارون بياد دعا كنيم آمّين


ياس
صابخونه يه برگه از كيف // در اورد گفت ما رو خسته كردين
بزنين به چاك // نذارين برگردم من با حكم جلب قطعي
گفتيم حاجي مكه رفتي
مرگ هر كي كه دوست داري شب عيدي نذار حيرون و در به در شيم
ولی گفت دست من نيست
مادر زار مي زد // اساس خونه رو بار مي زد
صابخونه اي كه با حكم تخليه // هي خودش رو باد مي زد
پدر خسته بود از اين شانس // سرشكسته و پريشان
هر از گاهي بهم چشمك مي زد // كه بهم بگه نترس من اينجام
درس و مشقي ، نه // جمع و تفرق ، نه
ضرب و تقسیم ، نه // زنگ تفريح ، نه
بن بست يه مغز تعطيل // تو فكر ترك تحصيل
آدم همين وقت هاست كه مي تونه همه رو بشناسه // بشمار سه رفت اون كه همش مي گفتي جاش روي تخم چشماته
رفاقت ها بوي خيانت مي دن //نه نگو توي قيافت ديدم
يكي راست حسيني بهم بگه كه معني رفيق رو كيا فهميدن
اي كاش كه بتونم دليل نامردي ها رو بدونم همين // تا دو نفر رو با هم آشنا كرديم
تيم شدن كه بد منو بكوبن زمين
قلبتو ، عشقتو ، حستو ، وقتتو هزينه كن
كه آخرم بره با يكي ديگه تنهايي بشه نصيبمون ؟
زندگيت يه جزيره بود / قدم زدم در مسير تو / كه با لبخند بهم بگي همه اينا وظيفه بود ؟؟؟
يزيدتـــــــــو
............
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 20:06
+8
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در music
آهنگ جدید و بسیار زیبای محمد بیباک بهمراه تی دی به نام سردرگم .

[لینک]
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:22
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تلفنی که زنگ نمی زند نیاز به اختراع نداشت !!
حوصله ات سر رفته بود"چسب زخم"اختراع می کردی
می چسباندیم روی این ترک های قلب صاحب مرده مان
و غصه ی زنگ نخوردن تلفنی که اختراعش کرده ای را
نمی خوردیم !
ساده بگویم گراهام بل عزیز !
حال این روزهای مرا توهم مقصری ...
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:33
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هی غریبه زیاد نبرش بیرون هوا خیلی سرده..................مراقبش باش
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 17:00
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

مرا آموختی آواره باشم
به درگاه جنون بیچاره باشم
تو خورشیدی مدار عشق با توست
مرا بگذار تا سیاره باشم


دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 15:50
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مامانم تازه یاد گرفته اس. ام. اس بده
واسم نوشته :آیا برای ناهار می آیی؟
جواب دادم :آری می آیم!
نوشته :از خودت مراقبت کن!
جواب دادم :مادر تو را بسیار دوست دارم!
نوشته :فرزند صالح گلی است از گلهای بهشت!
خدایا این شادی هارو از ما نگیر
دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 15:31
+2
AmirAli
AmirAli

باید پشت بسته ساقه طلایی بنویسن حتما همراه چای یا نوشیدنی مصرف شود،احتمال خفگی وجود دارد




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 15:10
+1
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
پیام های عمومی















































#شرحتاریخفرستنده
1 'تمامي دانشجوياني که داراي اقساط معوقه 92/08/01 و 92/07/01 مي باشند در اسرع وقت 04/09/92 اداره فن آوري اصلاعات و کامپيوتر
2 نسبت به تسويه حساب اقساط معوقه و واريز قسط 92/09/01 حد اکثر تا پايان وقت اداري روز چهارشنبه 92/09/06 به صندوق رفاه مراجعه نمايند. 05/09/92 اداره فن آوري اصلاعات و کامپيوتر
3 بديهي است عواقب ناشي از عدم تسويه به موقع بدهي به عده دانشجو مي باشد. 05/09/92 اداره فن آوري اصلاعات و کامپيوتر
4 کلاس آقاي دکتر هاشم زهي مورخ 92/09/14 تشکيل نخواهد شد. 13/09/92 دفتر دانشکده ي علوم انساني
5 با توجه به اعمال تغييرات در تاريخ يا ساعت برگزاري امتحانات پايان ترم، لطفاً برنامه امتحاني دروس پايان ترم خود را مجدداً کنترل فرماييد. 09/09/92 آموزش دانشکده علوم انساني
6 کلاس جبراني درس زبان پيش استاد خانم کيا در روز دوشنبه تاريخ 92/09/18 از ساعت 7:45 لغايت 15 در محل اتاق 2107 در ساختمان علوم پايه برگزار ميگردد. 12/09/92 آموزش دانشکده علوم پايه
7 کلاس خانم دکتر چالاک مورخ92/9/16تشکيل نخواهد شد. 13/09/92 دفتر دانشکده ي علوم انساني


دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 23:11
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



خــوب ِ مــن ،
.
همین جا درون شعرهایم بمان
.
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد
.
به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
.
من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
.
شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
.

تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم . . . . . . . .


دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 21:13
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام آن لحظه ی توفانی ام
دلخوش گرمای كسی نیستم
آماده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو كمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا كه بگیری و بمیرانی ام
خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام
حرف بزن ابر مرا باز كن
دیرزمانی است كه بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یك صحبت طولانی ام ...





دیدگاه  •   •   •  1392/09/13 - 19:24
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ