یافتن پست: #مرد

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/22 - 17:27
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با صد امید بر در این خانه آمدم

اقرار میكنم كه تو خوبی و من بدم



مردود تر ز من نبود بنده ای، ولی

باور نمی كنم، كه تو مولا كنی ردم



قابل نبوده ام كه كند دعوتم كسی

مولا كریم بود كه بی دعوت آمدم



دریا حریف نیست كه پاكم كند مگر

مولا به خاك كوی خود از لطف شویدم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/22 - 17:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگه یه روزی من مردم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خدا نکنه! نیگا چه پیگیرم هست!!!

مرده شور ریختتو ببرن.خجالتم نمیکشه!

حلوا نخورده ای؟ آخه حلوای من خوردن داره؟

ببین واسه کیا پست میذارم..؟!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 22:52
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
اينكه ميگن زن حجاب داشته باشه كه مرد به گناه نيفته مثل اينه
كه بگن آفتاب نتابه كه بستنيمون آب نشه ... {-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 17:39
+5
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
موهایش را می‌‌بافتم

انگار رویا

انگار صد تا خیالِ خوش ..

انگار هزار تار خوابیده به هزار آرزو ...

موهایش سیاه سیاه واااا ی ...

اصلا خوشبختی‌ همین بود ...

خوشبختی‌

زنی‌ بود که با موهای سیاهِ سیاه ،

مثلِ شب

می‌ نشست اجازه می‌‌داد...

مردی باشم

که دنیایش خیالِ خوش موهای یک زن باشد !!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 12:39
+8
alireza
alireza
ادم وقتی میخاهد خوشبخت بشه خیلی زود به خوش بختی که می خاد میرسه ولی اگر به خواهد از بقیه مردم خوشبخت تر باشه نمیتونه چون اونهارو خوشبخت تر از اون چیزی که هستن میبینن
دیدگاه  •   •   •  1392/08/21 - 11:44
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کاش 10درصد احساساتی که برای مرده ها صرف میکنیم رو به زنده ها اختصاص میدادیم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/20 - 21:40
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
صدای پیــرمردی گوشم را پر کرد: [ تو که جـــوانیُ پاک برایم دعـــا کن ] و رفتــُ نفهمید چه تهـــمت بزرگــی زد !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/20 - 21:05
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺩﺭ ﻣﺮﺩ ﻫﺎ :ﺣﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮ
ﻣﯿﺬﺍﺭﻥ "ﻏﯿﺮﺕ"
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ
"ﺣﺴﺎﺩﺕ"
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ
"ﻋﺸﻖ"
.
.
.
.ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﺎﺷﯽ :ﻧﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪ
ﺣﺴﻮﺩ!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/20 - 21:00
+5
AmirAli
AmirAli
 دختر گفت: بشمار پسرک چشمانش را بست و شروع کرد به شمردن: یک دو سه چهار… دخترک رفت پنهان شود آن طرفتر پسردیگری را دید که گرگم به هوا بازی میکند، برّه شد و با گرگ رفت پسرک قصه هنوز میشمارد
دیدگاه  •   •   •  1392/08/20 - 20:59
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ