یافتن پست: #مرد

saman
saman
کی میگه مــا مردا احساسات نداریم ؟!


من خودم شخصاً بارها و بارها احساس تشنگی کردم


شاید باورتون نشه تازه احساس گشنگی هم می کنم !!!

+++++++++++++++
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 17:37
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
یه دوست دخترم نداریم وقتی مرد بریم سرخاکش مردم بگن دهنش سرویس خدابیامرز عجب استوره ای تور کرده بود .
آخرین ویرایش توسط mamad-rize در [1392/04/9 - 15:52]
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 15:52
+6
saman
saman
یه دنیا بغض یه دنیا حرف و خواهش

یه تندیس غم و رنج یه نمایش

یه کودک خسته از کار فراوون

یه رویایی که گم شد تو خیابون

فشار زندگی دستای کوچیک

هجوم لحظه های گنگ و تاریک

بساط واکس و فرچه چرخ سیار

بساط التماس تکرار بسیار

سکوت و خستگی نگاه معصوم

از( اب بابا ) از این زندگی محروم

چقدر طعمش عجیبه این ترانه

دستای کوچیک و کار مردانه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 15:04
+2
saman
saman
در CARLO
رسیدیم لحظه ی اخر دو تا ضربه ی مکرر



روی سیم داغ گیتار اخرین نت چشامون تر



میریم اما دلشکسته



میریم اما هردو خسته



مهر باطل عشق باطل



گریه هامون از ته دل



البوم ع[!]ا مردد



خاطراتمون ته خط



رسید لحظه ی جدایی اینم از امضای اخر



اخرین نگاه تبدار مهر باطل عشقمون پر
آخرین ویرایش توسط saman در [1392/04/9 - 14:44]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/9 - 14:44
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در SMS
با سیگار کشیدن کسى مرد نشد

ولى

با نامردى، خیلى ها سیگارى شدن…
4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 20:47
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ادامه ﺧﻼﺻﻪ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﻴﻤﺎ :
ﺍﺭﻭﭘﺎ :
ﺭﮐﻮﺩ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ + ﻓﻘﺮ + ﺑﻴﮑﺎﺭﻱ ...
ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﭼﯿﻦ :
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺑﺤﺚ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻫﻮﺍﻣﻮﻧﻮ ﺩﺍﺭﻥ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ
ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ...
ﺳﻮﺭﻳﻪ :
ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻗﺎﻃﻊ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﺸﺎﺭ ﺍﺳﺪ ...
ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ :
ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﮐﺎﻣﻲ + ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ +ﺧﻨﺜﻲ ﺷﺪﻥ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺁﻣﺮﻳﮑﺎ
+ ﻧﺎﺭﺿﺎﻳﺘﻲ +ﺧﺸﻮﻧﺖ + ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﻫﺎ + ﻃﻮﻓﺎﻥ ...
ﻭﻧﺰﻭﺋﻼ :
ﺭﺿﺎﻳﺖ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻫﻮﮔﻮﭼﺎﻭﺯ ...
ﺍﻳﺮﺍﻥ :
ﺷﮑﻮﻓﺎﻳﻲ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﻱ+ ﻓﻦ ﺁﻭﺭﻱ + ﺗﻮﺍﻧﺎﻳﻲ ﻭ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ +ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ
ﭘﺮﻭﮊﻩ +ﻣﺸﺖ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻥ ﺍﺳﺘﮑﺒﺎﺭ + ﺭﺗﺒﻪ ﺍﻭﻝ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻠﻢ ﻫﺎ
ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 19:58
+2
saman
saman
دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می دی،می تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات ها خجالت می کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی خوام خودم شکلاتها روبردارم، نمی شه شما بهم بدین؟"بقال با تعجب پرسید:چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می کنه؟و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما ازمشت من بزرگتره!

نتیجه گیری....

داشتم فکر میکردم حواسمون به اندازه یه بچه کوچولو هم
جمع نیس که بدونیم ومطمئن باشیم که مشت خدا از مشت ما بزرگتره
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 15:26
+4
alireza
alireza
مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!
زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــگ بووووووود!
مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بود. اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد!
زن: یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟ خیلی هیــــــــــــزی!
مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شد. هیکلت واسم مهم نبود!
زن: یعنی چی؟! پس این همه ورزش میرم، برای کی میرم برا عمم؟! هیکلم برات مهم نیست؟!!
مرد: عزیزم، موقع دوست شدن مهم نبود، الان که هست!
زن: یعنی الان میرم ورزش، برات بی اهمیت میشم؟!
مرد: فدات شم، قربونت بشم، همه چیزت، تمام وجودت، همه خصوصیاتت، برام مهمه!
زن : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که دوستم داشته باشی؟ خیلی نامردی… چیه پای کسی درمیونه؟؟!!
مرد: بابا، جان مادرت بیخیال شو، چه غلطی کردیم تعریفتو کردیماااا؟؟!!
زن: دیدی… دیدی… پس از اول درست حدس زدم که یه ریگی تو کفشته که داری ازم تعریف می کنی؟! برو از جلو چشام دور شو… یه چند ساعت نمی خوام قیافتو ببینم…
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 14:48
+13
roya
roya
در CARLO

از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند:شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید،


گفتند: ما متعلق به نسلی هستیم که،وقتی چیزی خراب می شد،

تعمیرش می کردیم نه تعویضش کنیم ..
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 12:57
+6
roya
roya
در CARLO
هـــی می گفت جبران میکنم،
جبـــران میکنم

بخــــدا جبـــران میکنم

گفتم چیــــو؟

اصلا کـــدومو؟

عمری که پـــات رفته ؟

یـــا صـــورتیکه شکسته ؟

یـــا دلـــی که سالهـــاست مرده ؟

کـــدومو لعنتـــی؟

اصلا من هیچی؛گــــــــور بابام

این موهای سفیدمو چیکـــار میکنی میتـــونی اینــــم جبـــران کنی؟

یه نگاهی به سرم کرد و گفت چقـــدر پیــــر شدی؟

گفتم: گفتی که جبران میکنی؟ آره....؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 11:44
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ