maryam
از يك توريست:
من درایران چیزهای عجیبی دیدم ....
کسی بوسه ی فرانسوی بلد نیست....!!
اینجا مثل آلمان پل عشق ندارد......!!
از رز هلندی هم خبری نیست......
اینجا عشق یعنی....
به خاطر چشم های دوروبرت.....
معشوقت را فقط از پشت گوشی بوسیده باشی........!
دوست داشتن یعنی کلاس گذاشتن برای همدیگر...
مهربانی ات را می گذارند به حساب آویزان بودنت ..
من در ایران نتوانستم به کسی بفهمانم دوست داشتن را به حساب چیز دیگری مگذار ...
ایرانیان جوانی نمی کنند پیر مرد و پیرزن های کم سن وسال بسیار دارند...
ایرانیان عشق را با ماشین و لباس خوب انتخاب می کنند نه با نیت خوب !!
ایران را دوست دارم .....
اما....
اینجا ادم همیشه دلگیر است...!!!
maryam
مردی که بازوهاش بلا استفاده مونده باشه مرد نیس ...
مردی که بغلش محل آرامش "یکی" نباشه مرد نیس ...
مردی که حسرت آغوشش به دل "یکی" مونده باشه مرد نیس ...
..............مردی که از آغوش گرفتن یه نفر... فقط یه نفر ... آرامش نگیره مرد نیس
♥ نگار ♥
نرید بخونید به من فحش بدیدا ((;
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دوتا مردشور بودن
هر جنازهای میاوردن شکمشو وا میکردن غذا هاشو
میخوردن ,
یه روز شکم یکیو واز میکنن توش ماکارونی بود،
مرده شوره به رفیقش میگه من نمیخوام تو بخور,
رفیقش میگه چرا توکه ماکارونی خیلی دوس
داشتی !! ؟
میگه نمیخوام دیگه، رفیقشم همشو میخوره.
بعد که تموم میشه میگه میدونی چرانخوردم ؟
رفیقش میگه چرا؟ میگه چون توش مو بود ,
اونم حالش به هم میخوره همهرو بالامی اره ,
بعد اون یکی شروع میکنه به خوردن ،
رفیقش میگه نخور کثافت مگه نمیگی توش مو بود
چندش , رفیقش میگه : دروغ گفتم !
خواستم ماکارونی گرم بشه بعد بخورم