خاله معنای لغوی: خواهر مادر معنای استعاره ای: هر زنی که با مادر رابطه ی گرم و صمیمی داشته باشد. نقش سمبلیک: یک خانم مهربان و دوست داشتنی که خیلی شبیه مادر است و همیشه برای شما آبنبات و لباس می خرد. غذای مورد علاقه: آش کشک. ضرب المثل: خاله را میخواهند برای درز ودوز و گرنه چه خاله چه یوز. خاله ام زائیده، خاله زام هو کشیده. وقت خوردن خاله خواهرزاده رو نمی شناسه. اگه خاله ام ریش داشت، آقا داییم بود. زیر شاخه ها: شوهر خاله: یک مرد مهربان که پیژامه می پوشد و به ادبیات و شکار علاقه مند است. دختر خاله/پسر خاله: همبازی دوران کودکی که یا در بزرگسالی عاشقش می شوید اما با یکی دیگه ازدواج می کنید یا باهاش ازدواج می کنید اما عاشق یکی دیگه هستید. مشاغل کاذب: خاله زنک بازی، خاله خانباجی. چهره های معروف: خاله خرسه، خاله سوسکه. داشتن یک خاله ی مجرد در کودکی از جمله نعمات خداوندی است.
تو برای من مثل سیب سرخ حوا باش …
مهربانم ، من چیدن تو را به خلوت بهشت ترجیح میدهم
هفت نصیحت مولانا
گشاده دست باش، جاری باش، كمك كن (مثل رود
باشفقت و مهربان باش (مثل خورشید
اگركسی اشتباه كرد آن رابه پوشان (مثل شب
وقتی عصبانی شدی خاموش باش (مثل مرگ
متواضع باش و كبر نداشته باش (مثل خاك
بخشش و عفو داشته باش (مثل دریا